loading...
برنامه ریزی فرهنگی سال 92 دانشگاه علمی کاربردی رشت
ayda بازدید : 9690 شنبه 09 خرداد 1394 نظرات (0)

          

                               رشته مدیریت امور فرهنگی و برنامه ریزی

عنوان تحقیق

                                      انواع فرهنگ

استاد مربوطه

                                    استاد حسن پور

تهیه و تنظیم

                                      مهستی بیگی

درس

                                                     برنامه ریزی فرهنگی

                                 

                                              کارشناسی حرفه ای ترم ۴

                                                              بهار ۹۴

 

 

 

 

 انواع فرهنگ

صاحب نظران و فرهنگ شناسان، برای فرهنگ انواع یا سطوح مختلفی را ذکر می کنند و مبانی متفاوتی را برای تقسیم بندی در نظر می گیرند.یکی از تقسیم بندی ها بر مبنای دامنه شمولیت زمانی وجامعه تحت پوشش می باشد. دراین تقسیم بندی انواع فرهنگ عبار است از :

فرهنگ عمومی

فرهنگ عمومي عبارت است از محموعه منسجم و نظام يافته‌اي از اهداف، ارزشها، عقايد، باورها، رسوم و هنجارهاي مردم متعلق به يك جامعه بزرگ، قوم يا ملت»[2] بنابراين فرهنگ عمومي، شامل تمامي فعاليتهاي مبتني بر انديشه و عادت است كه در جهت برآوردن نيازهاي بشري بسته به انواع جوامع از نظر تاريخي، سياسي، اقتصادي، مذهبي، رفتارهاي عمومی مردم را شكل مي‌دهد. همه انسانهايي كه از گذشته‌هاي دور تا كنون در اقصي نقاط دنيا زندگي كرده‌اند؛ فرهنگ داشته‌اند. پس فرهنگ يك پديده عام است و هيچ گروه يا فردي در جامعه انساني نمي‌توان يافت كه فرهنگ نداشته باشد؛ اما از آنجايي كه اقوام و جوامع مختلف به نحوه يكساني در برآوردن نيازهاي خود و برخوردشان براي رفع نيازها يكسان نبوده است، طبيعتاً فرهنگ خاص خود را ساخته و پرداخته‌اند و از اين رو است كه در جوامع مختلف، تنوع فرهنگي به چشم مي‌خورد. ليكن در يك جامعه بزرگ، قوم ياملت، بسياري از ارزشها، باورها، هنجارها، معيارها و الگوهاي رفتاري هستند كه گذشته از تكثر فرهنگي قوميتهاي مختلف جامعه، جنبه عام داشته، همگان آن را پذيرفته‌اند و در يك كل اجتماعي از آن پيروي مي‌كنند. همين جنبه‌هاي عام در يك جامعه بزرگ يا ملت را به عنوان «فرهنگ عمومي» آن جامعه مي‌توان مورد مطالعه و بررسي قرار داد. شخصيت اجتماعي مردم يك جامعه در فرهنگ عمومي آن خلاصه مي‌شود و اهداف و كيفيت و مسير حركت به سوي تعالي با زوال و عقب افتادگي آن تحت تأثير فرهنگ عمومي است. لذا اهميت شناخت و بررسي فرهنگ عمومي براي ارتقاء و تحول آن در مسير رشد و توسعه، آشكار مي‌شود. بسياري از پژوهشگران براي واكاوي فرهنگ عمومي و اصلاح و برنامه ريزي آن ابتدا به بررسي دقيق آن از طريق كاركردهاي سطوح و لايه‌هاي مختلف فرهنگ مي‌پردازند. زيرا فرهنگ از سطوح مختلفي مشتق شده است. برخي از اين مشتقات در يك نظام فرهنگي، پايه‌ها و ريشه‌هاي فرهنگ عمومي را مي‌سازند. اين بخش را لايه زيرين مجموعه مي‌نامند كه ديگر سطوح و لايه‌ها بر آن قرار دارند. مي‌توان گفت كه جهان بيني‌ها و شناخت شناسي در اين سطح قرار دارد كه ريشۀ بسياري از باورها، اعتقادات و ارزشها را به عنوان لايه بعدي فرهنگ تشكيل مي دهند . (۱)

فرهنگ عمومی

فرهنگی است که وجوه مشترک زیادی با فرهنگ ملی دارد ولی در مظاهر فرهنگی با تغییرات متناسب با شرایط و مقتضیات محیطی همراه است. به یک معنا فرهنگ عمومی، ظهور ونمود فرهنگ ملی در دوره های زمانی کوتاه مدت وتحت تأثیر شرایط زمانی است. عموم افراد جامعه در فرهنگ عمومی مشترک اند. (۲)

فرهنگ ملی

فرهنگی است که چندین نسل در آن مشترک اند و به عنوان عامل مؤثر در تعیین هویت ملت ها قلمداد می شود. (۳)

فرهنگ تخصصی

فرهنگی است که بخشی از افراد یک جامعه براساس حرفه و تخصص و حوزۀ شغلی خویش در آن مشترک اند. (۴)

فرهنگ سازمانی

فرهنگی است که اعضای یک سازمان در آن مشترک اند. (۵)

 

 (1) http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31632

(2) Shams47.blogfa.come

(3) Shams47.blogfa.come

Shams47.blogfa.come  (4)          

 (5)   Shams47.blogfa.come

فرهنگ سیاسی :

به عنوان تابعی از فرهنگ عمومی، مفهومی است که سعی در ترکیب رهیافت­های روان­شناختی، مردم­شناختی، جامعه­شناختی و تاریخی برای پر کردن خلا موجود بین سطح تحلیل خرد رفتار سیاسی فرد و سطح تحلیل کردن رفتار سیاسی مبتنی بر متغیزهای مشترک جامعه دارد. پای معتقد است فرهنگ سیاسی مجموعه بازخوردها، اعتقادات و احساساتی است که به روند سیاسی سامان می­دهد و اصول و قواعد تعیین کننده حاکم بر رفتار نظام سیاسی را مشخص می­کند. رهیافت فرهنگ سیاسی بر سنّت ماکس وبر تکیه دارد. وی تغییر وتحوّل بینش مذهبی را عامل اساسی تحوّلات می­دانست؛ لذا فرهنگ سیاسی که کنش­های سیاسی انسان را نه در اقتصاد و اجتماع بلکه در بینش­ها و نگرش­های مذهبی و متغیرهایی از این دست می­جوید. با این همه واژه­ی فرهنگ سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم در آثار توسعه­ی سیاسی مطرح شده است. اصطلاح امروزی فرهنگ سیاسی با ایده­های قدیمی­تری نظیر روح ملی و شخصیت ملی تا حدی هم­پوشانی دارد. مقصود از روح ملی مجموعه خصوصیت­ها، اخلاق و استعدادهایی است که با وجود تحولات ظاهری ثابت است و در واقع مغز، منشاء ساختمان باطنی ملت­ها را تشکیل می­دهد. از این دیدگاه روح ملی در همه دوره­های زندگی، آثاری از خود بر جای می­گذارد. و به عبارتی ریشه و مبنای همه احوال آن ملت است. بر این اساس ملت­ها هر کدام طرز فکر و عمل مخصوص به خود را دارند. برای مثال آندره زیگفرید در کتاب روح ملت­ها از ابتکار فرانسوی­ها، سرسختی انگلیسی­ها، انظباط آلمانی­ها و بالندگی آمریکایی­ها به عنوان مشخصه­های بارز یا روح این ملت­ها نام برده است. (۱)

فرهنگ الهی

فرهنگ الهى ، انسان را آميزه اى از پيكر خاكى و روان آسمانى مى داند. كه فرهنگ اسلامى تبلور تمام و كمال آن است ، و هدفش دستيابى به كمال است كه در تابش آفتاب وحى حاصل مى شود و معيار برترى افراد را نيز پرهيزگارى و پايبندى به اصول ثابت اخلاقى مى داند. (۲)

(۱) http://kalamejomeh.blogfa.com/post/259

(۲) http://kalamejomeh.blogfa.com/post/259

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی :

فرهنگ را می‏توان در دو سطح مادی و معنوی دسته‏بندی کرد؛ فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و فرهنگ معنوی یاغیرمادی نیزعبارت است ازعقاید و رسوم، علوم ومعارف، ارزش‏ها و اندیشه‏ها، اخلاقیات، دانستنی‏ها و... (روسک3، 1369، ص 10 و روح‏الامینی، (ص ۲۴ )... . فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشدمی‏کند؛ زیرا نوع نگرش به هستی وجهان، وارزش های حاکم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه اجتماعی به انسان جهت می‏دهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ انسان‏ها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق می‏دهد، و یا نوع نگرش زنان به حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون می‏سازد(قیصی‏زاده، 1363). از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر می‏گذارد. برای مثال، وارد شدن و جای گرفتن یک تکنولوژی جدید که در شمارفرهنگ مادی است، بالطبع ارزش‏های جدیدی رابا خودخواهد آورد و ارزش‏هایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (روح‏الامینی، ص110 ) (۱)

فرهنگ عامه :

فرهنگ عامّه یا فرهنگ مردمی، اصطلاحی است که در سال ۱۸۴۶ از سوی ویلیام تامس (william Thams) عتیقه‌شناس انگلیسی ابداع شد و به نحوهٔ زندگی انسان‌ها در طبیعت، رفتارها و همچنین معناهای مشترکی گفته می‌شود که عامه مردم جامعه در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند. چند نظریه کلی پیرامون فرهنگ عامه وجود دارد :

نخست اینکه آن را از طرف صنایع فرهنگ‌سازی سرمایه‌داری تحمیل شده، و با هدف عوام فریبی و سود بردن می‌دانند. این دیدگاه، فرهنگ عامه را یک نظام (ساختار، قالب و چهارچوب) می‌بیند. دیدگاه‌های ساختارگرایی، مکتب فرانکفورت، برخی انواع پساساختارگرایی، و اقتصاد سیاسی مدافع این نگرش هستند.[۱] نگرشی که فرهنگ عامه را برآمده از اعماق جامعه و «ندای» واقعی مردم، عامه، طبقه کارگر، یا خرده‌فرهنگی «اصیل» می‌داند. این دیدگاه فرهنگ را شامل نوعی کنش‌گری مردم می‌داند. دیدگاه‌های تاریخ اجتماعی، تاریخ اعماق جامعه، و برخی انواع ساختارگرایی مدافع این نظر هستند.[۱]

نظریه‌پردازانی با به کار گیری مفهوم هژمونی، فرهنگ عامه را «موازنه‌ای مبتنی بر مصالحه» از هر دو دیدگاه بالا می‌دانند. این پژوهشگران توجه خود را بر نحوه فرهنگ‌سازی مردم با استفاده از کالاهای فراهم شده توسط صنایع فرهنگ سازی ِ سرمایه‌داری معطوف می‌کنند و رابطه میان کنش‌گری و نظام (میان تولید و مصرف) رابطه‌ای دیالکتیکی می‌دانند. این دیدگاه که «انسان‌ها هم فرهنگ خود را می‌سازند و هم توسط فرهنگ ساخته می‌شوند» را در واقع کارل مارکس نخستین بار ارائه کرد. آنتونیو گرامشی و دیگر نظریه پردازان نیز به طور جدی بدان پرداخته‌اند. (۲)

غالب ترين فرهنگ حاکم بر جو سازمان ها شناسايي شده و ساير فرهنگ ها به ترتيب نمره ميانگين کسب کرده عبارتند از:فرهنگ مشارکتي: 2.722، فرهنگ انعطاف پذيري: 2.525 و فرهنگ ماموريتي: 2.405. مقايسه ميانگين شاخص هاي موفقيت سازمان نشان داد که مولفه انعطاف پذيري با نمره ميانگين 2.96 بالاترين مولفه و ساير مولفه ها به ترتيب نمره ميانگين کسب کرده عبارتند از: مولفه انسجام: 2.885، مولفه سرعت: 2.88 و مولفه نوآوري: 2.725. در تفکيک داده هاي تحقيق به دو دسته 1- مراکز تحت پوشش دانشگاههاي علوم پزشکي و وزارت بهداشت و 2- مراکز تحت پوشش تامين اجتماعي نتايج نشان داد که فرهنگ سازماني غالب بر بيمارستان هاي تحت پوشش وزارت بهداشت، فرهنگ بروکراتيک و فرهنگ غالب در بيمارستان هاي تحت پوشش تامين اجتماعي فرهنگ مشارکتي مي باشد. همچنين ميانگين نمره موفقيت سازماني در بيمارستان هاي تحت پوشش سازمان تامين اجتماعي به صورت معني داري بالاتر از ميانگين نمره موفقيت سازماني بيمارستان هاي تحت پوشش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي بود. از نظر ارتباط فرهنگ سازماني با موفقيت سازماني تنها فرهنگ مشارکتي همبستگي مثبت با موفقيت سازماني داشت و در ساير فرهنگ ها يا فرض عدم وجود رابطه تاييد شد و يا همبستگي منفي حاصل شد. نتيجه گيري: بيمارستان ها اصلي ترين سازمان هاي ارائه دهنده خدمت در نظام سلامت و حوزه بهداشت و درمان کشور مي باشند، پياده سازي فرهنگ هاي مشارکتي و انعطاف پذيري، بيمارستان را در پاسخگويي به نيازهاي مراجعين و بيماران افزايش داده و ضمن تامين رضايتمندي مشتريان، در راستاي تحقق رسالت اصلي سازمان بيمارستان که ارائه خدمت مي باشد، نقش انکار ناپذيري ايفا خواهد کرد. (۳).

انواع فرهنگ به عقيده روت‌ بنديکت : فرهنگ ديونيزى Dionysienne که تمايل به پرخاشگرى در آنها بيشتر است دوبوها (Dobu)، در سواحل جنوبى گيتهٔ جديد داراى اين نوع فرهنگ مى‌باشند. بنابراين دوبوها خواستار جنگجويان ورزيده‌ هستند. فرهنگ آپولونى Apollnienne خصوصياتى مانند قناعت، صلح دوستي، ميانه‌روي، تعادل و گرايش به زندگى مسالمت‌آميز، الگوهاى اساسى اين فرهنگ است. نمونه مورد استناد بنديکت سرخ‌پوستان زونى است که در ميان قبائل پوئبلو در نيومکزيکو، زندگى مى‌کنند، آنها افراد خود را متمايل به همکارى و اهل منطق تربيت مى‌کنند. کازنو معتقد است که اين طبقه‌بندى کلى نيست زيرا قبائلى وجود دارند که افراد خود را طورى تربيت مى‌کنند که خصوصيات فرهنگ پهلوانى و فلسفى را داشته باشند. اگر زوزنى‌ها و ديوها را لحاظ خصوصيات رفتارى با يکديگر متفاوت هستند، بدان جهت است که افراد جامعه اين رسم را مى‌خواهند. به‌عبارت ديگر فرد است که فرهنگ را توجيه مى‌کند. بنديکت مى‌گويد: مجموعه فرديت‌ها است که به فرهنگ شکل مى‌بخشد ولى شکل کلى برتر از تک‌تک افراد است از اين‌رو بر آنها حاکم است. تأثير و حاکميت فرهنگ بر افراد در همهٔ جوامع يکسان نيست. در برخى از جوامع فشارهاى فرهنگى به مراحل ابتدائى زندگى افراد محدود مى‌شود، و حال آنکه در جوامع ديگر تا پايان عمر اين جريان فرهنگى ادامه دارد، مثلاً در بين زونى‌ها نظارت و کنترل بر مسائل جنسى از آغاز کودکى تا بزرگسالى ادامه دارد، ولى نزد ملانزى‌ها از آغاز آزادى مطلق جنسى وجود دارد و بعد کامجوئى آن مورد توجه است نه تشکيل خانواده . انواع فرهنگ به‌عقيده ديويد ريزمن(David Reisman) فرهنگى که افراد آن تحت‌تأثير سنت‌ها قرار دارند آنان مى‌کوشند تا در هر امرى از سنت‌ها پيروى کنند و چنانکه معمول است، اعمال و رفتار خود را تنظيم نمايند. گورويچ مى‌گويد که اين نوع افراد مطابق با روستاى جوامع سنتى است که در آنها تغييرات بسيار کند است. فرهنگى که افراد آن ابتکار عمل دارند افراد در آن مى‌کوشند تا رفتار خود را تحت‌تأثير آگاهى‌هاى شخصى منظم نمايند. ريزمن افراد اين نوع فرهنگ را خودمختار مى‌نامد. افراد اين فرهنگ تحت‌تأثير ارزش‌ها و هنجارهائى هستند که از راه تربيت اجتماعي، که معمولاً منطبق با نيازهاى زمان است، به آنها آموخته شده است، نمونهٔ اين فرهنگ همان است که در جوامع سرمايه‌دارى و شهرى غيرسنتى وجود دارد

فرهنگ دنباله و يا التقاطى

رفتار افراد در اين فرهنگ از منابع گوناگون متأثر مى‌‌شود، و بايد به‌نحوى خود را تطبيق دهند. در اين نوع فرهنگ افراد تابع عقيده و نظرى هستند که ديگران دربارهٔ آنها اظهار مى‌دارند 'آنها تابع آنچه فکر مى‌کنند خوب است نيستند بلکه تابع آن چيزى هستند که فکر مى‌کنند ديگران از آنها انتظار دارند. نمونهٔ اين فرهنگ در نظام ديوان‌سالارى حاکم در جوامع بشرى امروز نزد کارکنان مؤسسات دولتى و خصوصى وجود دارد (هانري، مندراس، ژرژ گورويچ، جامعه‌شناسي، ترجمه باقرپرهام، ص ۹۰). براين اساس ريزمن پيامد اين جريان فرهنگى را پيدايش سه شخصيت متمايز سنتي، فعال يا خودمختار و دنباله‌رو مى‌داند. (۴)

به عقيده ويليام گرام سامنر

شيوه‌هاى قومى عادت و روش‌هاى سنتى حاکم بر رفتار افراد است که عدم اجراء آنها مستوجب مجازات خواهد بود. رسوم اجتماعى قادر است همه امور زندگى جامعه را در مجراء درست خود قرار دهد. اطاعت و اجراء آنها، حتى اگر هم درست نباشد، چون مورد قبول جامعه است الزامى است. قوانينى مدون که هنجارهاى مدون و مصوب مقامات سياسى و ادارى جامعه است و رفتار عمومى جامعه را، براى انتظام امور، راهبرى و نظارت مى‌نمايد (محسني، منوچهر، مقدمات جامعه‌شناسي، ص ۱۸۲- ۱۸۳

انواع فرهنگ پرسش:

طور كلي چند نوع فرهنگ در عرصه فرهنگي وجود دارد و چه سطوحي را مي توان براي آن برشمرد؟ پاسخ: در رابطه با اين سئوال صاحب نظران و فرهنگ شناسان، براي فرهنگ انواع يا سطوح مختلفي را ذكر مي كنند و مباني متفاوتي را براي تقسيم بندي در نظر مي گيرند. يكي از تقسيم بندي ها بر مبناي دامنه شموليت زماني و جامعه تحت پوشش محيط فرهنگي مي باشد. در اين تقسيم بندي انواع فرهنگ عبارت است از: 1-فرهنگ ملي 2-فرهنگ عمومي 3-فرهنگ تخصصي 4-فرهنگ سازماني فرهنگ ملي فرهنگي است كه چندين نسل در آن مشترك اند و به عنوان عامل موثر در تعيين هويت ملت ها قلمداد مي شود. فرهنگ عمومي فرهنگي است كه وجوه مشترك زيادي با فرهنگ ملي دارد ولي در مظاهر فرهنگي با تغييرات متناسب با شرايط و مقتضيات محيطي همراه است. به يك معنا فرهنگ عمومي، ظهور و نمود فرهنگ ملي در دوره هاي زماني كوتاه مدت و تحت تاثير شرايط زماني است. عموم افراد جامعه در فرهنگ عمومي مشترك اند. فرهنگ تخصصي فرهنگي است كه بخشي از افراد يك جامعه براساس حرفه و تخصص و حوزه شغلي خويش در آن مشترك اند. فرهنگ هاي تخصصي عبارتند از فرهنگ فرهنگي، فرهنگ سياسي، فرهنگ اجتماعي، فرهنگ اقتصادي، فرهنگ سازماني، فرهنگي است كه افراد يك سازمان در آن مشترك اند. در يك تقسيم بندي ديگر فرهنگ را به انواع و سطوح زير طبقه بندي مي كنند كه در يك بستركنش و واكنش اين فرهنگ ها با يكديگر در تعامل مي باشند. 1-فرهنگ سازماني 2-فرهنگ تخصصي 3-فرهنگ عمومي 4-فرهنگ ملي 5-فرهنگ منطقه اي 6- فرهنگ جهاني مقام معظم رهبري سطوح وانواع فرهنگ را بدين صورت مورد اشاره قرار داده اند. الف) فرهنگ ملي «عاملي كه يك ملت را به ركود و خمودي يا تحرك و ايستادگي، يا صبر و حوصله، يا پرخاشگري و بي حوصلگي، يا اظهار ذلت در مقابل ديگران، يا احساس غرور و عزت در مقابل ديگران، به تحرك و فعاليت توليدي يا به بيكارگي و خمودي تحريك مي كند فرهنگ ملي است. فرهنگ با همين تعريف ويژه، محصول تعريف جمعي از يك جامعه است و خودش موثر در همه حركات و تحولات و تشكيل دهنده هويت يك جامعه است.»1 ب) فرهنگ عمومي «در داخل كشور، چيزهايي كه در فرهنگ عمومي ما ضعيف است يا جايش كم است يكي از آنها انضباط است، ديگري اعتماد به نفس ملي و اعتزار ملي است، مورد بعدي قانون پذيري است، موضوع ديگر غيرت ملي است، موارد ديگر، فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگي، فرهنگ خانواده فرهنگ اداره و فرهنگ لباس است» نقل به مضمون2 ج) فرهنگ تخصصي «فرهنگي كه بايد در توليد، خدمات، ساختمان سازي،كشاورزي، صنعت، سياست خارجي و تصميمات امنيتي رعايت شود»3 د) فرهنگ سازماني «فرهنگ اداره- رشوه بگيريم يا نگيريم- با رشوه گير چكار كنيم- كار مردم را چگونه راه بياندازيم4. بنابراين يكي ديگر از شاخص هاي فرايند مهندسي فرهنگ شناخت انواع و سطوح مختلف فرهنگ است كه در اين زمينه بايد ضمن شناخت فرهنگ ها، نوع تعامل و تاثير و تاثري كه آنها نسبت به يكديگر دارند را نيز مشخص نمود. (۵)

(۱) http://danaee-tavanaee.persianblog.ir/post/2

(۲) Wikipedia

(۳) http://fa.journals.sid.ir/ViewPaper.aspx?ID=177416

   (4)انواع-فرهنگ-به‌عقیده-دیوید-ریزمن(David-Reisman http://vista.ir/content/55473

   (5)روزنامه كيهان، شماره 18696 به تاريخ 30/9/85، صفحه 6 (معارف) (۵) Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style

فرهنگ عقلايي

به‌وسيله تمركز قدرت، فعاليت‌هاي يكپارچه و تمركز دروني مشخص مي‌شود و با سازمان‌هاي ديگر رقابت مي‌كند. كارايي، سودمندي يا اثر مثبت، ارزش‌هاي محوري هستند. اهداف روشن، قضاوت‌هاي فردي و قاطعيت وسايلي هستند كه سازمان را در جهت به حداكثر رساندن عملكرد خود قرار مي‌دهند.

فرهنگ توسعه ای :

ويژگي اين فرهنگ عدم تمركز قدرت است. در صورت وجود چنين فرهنگي، سازمان به امور رقابتي بيروني و رشد توجه دارد. مقاصد وسيع و رهبري آن به سازمان قدرت پيشروي و ارزش‌هاي آن، تعهد ايجاد مي‌كند. بصيرت، اختراع و ابتكار وسايلي با ارزش هستند كه سازمان براي رقابت در اخذ حمايت و كسب منبع بيروني در جهت گسترش و تغيير و تحولات خود به‌كار مي‌برد.

فرهنگ اجتماعی :

به‌وسيله عدم تمركز قدرت، تنوع فعاليت‌ها و توجه داخلي به حفظ سيستم مشخص مي‌شود. تغيير و تحولات، مبتني‌بر مسائل شركت و اتفاق‌نظر داخلي بوده و روابط نوع‌دوستانه و تعاوني گروهي، منجر به تقويت كار گروهي، روحيه بالا و اعتماد خواهد شد.

فرهنگ سلسله مراتبی :

با تمركز قدرت و فعاليت‌هاي يكپارچه و نيز توجه داخلي براي حفظ سيستم، مشخص مي‌شود. رفتارها توسط قوانين رسمي و اجراي مقررات، به پيش مي‌روند. در اين فرهنگ، پايداري كنترل، قابليت پيش‌بيني، هماهنگي و پاسخگويي، صفاتي ارزشمند هستند.

ديدگاه جفري سانن فلد:

جفري سانن فلد، يكي ديگر از محققان در زمينه فرهنگ سازماني، چهار نوع فرهنگ سازماني ذيل را مشخص كرده است: سازمان‌هاي داراي فرهنگ علمي: تأكيد اين نوع سازمان‌ها بر استخدام افراد جوان با تمايل به يادگيري، پرورش دادن آنها و تقويت شخصيت علمي و تخصص آنهاست. بعضي از اين سازمان‌ها فارغ‌التحصيلان دانشگاه را استخدام و سپس آنها را براي كارهاي تخصصي و انجام وظايف خاص تربيت مي‌كنند.

سازمان‌هاي داراي فرهنگ باشگاهي

در اين سازمان‌ها بر تناسب روحيه افراد و وفاداري و تعهد به سازمان تأكيد مي‌شود. در فرهنگ باشگاهي، ارشديت، سن و سنوات خدمت، معيارهايي عمده براي اهميت و ارزش افراد است. سازمان‌هاي داراي فرهنگ تيمي: در اين نوع سازمان‌ها، بر نوآفريني، ريسك‌پذيري و آزادي عمل تأكيد مي‌شود. پاداش‌ها براساس ميزان توليد، تعيين و پرداخت مي‌شود. درهاي اين نوع سازمان‌ها به روي داوطلبان پرخاشگر و جاه‌طلب، باز است. سازمان‌هاي داراي فرهنگ سنگري: برعكس فرهنگ تيمي كه به اختراع، نوآوري و اكتشاف ارج مي‌نهد، فرهنگ سنگري بر حفظ و بقاي سازمان تأكيد دارد. در فرهنگ سنگري، امنيت شغلي حائز اهميت زيادياست. بسياري از سازمان‌ها داراي تركيب يا مجموعه‌اي از اين فرهنگ هستند. اين پژوهشگر دريافت كه اين چهار نوع فرهنگ سازمان مي‌توانند شخصيت‌هاي مختلفي را به‌خود جذب كنند. توافق بين فرهنگ سازماني و شخصيت فرد، مي‌تواند تعيين‌كننده مسير ترقي وي در سلسله مراتب مديريت باشد. (۱)

در مقولۀ فرهنگ و سخن از انواع آن دیدگاه های متنوع و نظرات گوناگونی مطرح شده است که شاید جمع میان آنها به راحتی امکان پذیر نباشد، اما در یک نگاه کلی فرهنگ‏ها را به چهار نوع عمده مى‏توان تقسیم کرد، که خلاصه آنها به شرح زیر باشد؛

فرهنگ رسوبی

عبارت است از رنگ آمیزى و توضیح شئون زندگى با تعدادى از قوانین و سنت‏هاى ثابت نژادى و روانى خاص و محیط جغرافیایى و رگه‏هاى ثابت تاریخى که در برابر هرگونه تحولات، مقاومت مى‏ورزند و همۀ دگرگونى‏ها را یا به سود خود تغییر مى‏دهند و یا آنها را حذف مى‏کنند.

فرهنگ تابع و بی رنگ

عبارت است از آن رنگ‏آمیزى‏ها و توجیه‏هایى که به هیچ ریشۀ اساسى و روانى و اصول ثابت تکیه ندارد، پیوسته در معرض تحولات قرار مى‏گیرد. شایان ذکر است که این گونه فرهنگ‏ها در جوامعى که داراى تاریخ هستند به ندرت یافت مى‏شود.

فرهنگ خود هدفی و پیرو

در فرهنگ پیرو، نمودها و فعالیت‏هایى که توجیه و تفسیر کنندۀ واقعیّات فرهنگى است، مطلوب بالذّات بوده و اشباع آرمان‏هاى فرهنگى را به عهده مى‏گیرند، این خود هدفى ویژه و فرهنگ علمى، تکنولوژى، و اقتصادى اکثر جوامع در سده‏هاى نوزدهم و بیستم بوده است. این خود هدفى، طبیعت اصل فرهنگ را که خلاقیّت و گسترش آرمان‏هاى زندگى در ابعاد “من” انسانى است، ضایع نموده است.

فرهنگ پویا ، هدفدار و پیشرو

این گونه فرهنگ در محاصرۀ آن نمودها و فعالیت‏هایى که تحت تأثیر عوامل سیّال زندگى و شرایط زودگذر محیط و اجتماع قرار مى‏گیرد، نمى‏افتد؛ زیرا عامل محرّک این فرهنگ، واقعیّات مستمر طبیعت و ابعاد اصیل انسانى است و هدف آن عبارت است از آرمان‏هاى نسبى که آدمى را در جاذبۀ هدف اعلاى حیات به تکاپو در مى‏آورد؛ با کمال اطمینان مى‏توان گفت: این همان فرهنگ انسانى است که هیچ تمدن انسانى اصیل در گذرگاه تاریخ بدون وجود زمینۀ چنین فرهنگى به وجود نیاید. این همان فرهنگى است که گریبان خود را از چنگال خودخواهان و خودکامگان تواند رهانید. در این جا باید یادآورى نمود که در یک جامعه دینى، فرهنگ الاهی خاصى حاکم است. بدین معنا که این باور وجود دارد که معنویت، کمال مطلوب و نهایت زندگى انسان است و این کمال در پرتو مراقبت و تلاش و با دقّت در به کارگیرى و بهره‏ورى به اندازه از همۀ مواهب جسمى و روحى براى انسان حاصل مى‏شود. در این بینش، انسان رو به سوى خدا دارد که کمال مطلق و سرچشمۀ همه خوبى‏ها و ارزش‏ها است، لیکن در جوامع سرمایه دارى و صنعتى و غربى، فرهنگ خاص به آن جوامع حاکم است. (۲)

http://old.sanatekhodro.com/Template3/News.aspx?NID=2464   (۱)  

http://islampedia.ir/fa/1390/09/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF

/ (۲)

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 32
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 230
  • بازدید ماه : 966
  • بازدید سال : 6,952
  • بازدید کلی : 95,437