سابقه تاریخی برنامه ریزی
منشاء و ماهیت برنامه ریزی به صدها هزار سال قبل بر میگردد، سابقه تاریخی برنامهریزی تقریباً به همان اندازه قدمت فرهنگ و تمدن بشر است. آثار به جا مانده از زندگی بشر اولیه نشان میدهد که از همان ابتدا برنامهریزی ضرورت یافته بوده است مثلاً در شکار که بالضروره به صورت گروهی صورت میگرفت گردآوری افراد و ابزار و سازماندهی و خلاصه هدایت آنان در حین شکار برای هر فعالیت لازم در زمان مناسب، مدیریت اولیه را به برنامه ریزی ابتدایی پیوند میداد.
برنامه ریزی در ایران باستان
در فرهنگ مدیریت و برنامهریزی ایرانیان را از بنیانگذاران تفکر و شیوههای برنامهریزی میدانند. توجه کورش اول هخامنشی به ماهیت برنامهریزی، به ویژه عناصر و مفاهیم "آیندهنگری و پیش بینی" ، "تعیین هدف" و "زمانبندی انجام دادن فعالیتها" نسبت به زمان خود، شگفت انگیز مینماید:
آیندهنگری و پیشبینی
تعیین هدف زمان بندی کارها |
کورش عقیده داشت که شبانگاه باید به این فکر بود که صبحگاهان چه کار کنیم، و چون روز فرارسد باید به این اندیشه باشیم که شب را چگونه به صبح آوریم.علاوه بر نظریات کورش مبنی بر ضرورت طرحریزی، تقسیم کار بر مبنای تخصص، و مشخص بودن فرمانها ، نام او به عنوان یکی از نخستین صاحبنظران ... توسعه و تکامل مدیریت ثبت شده است. |
راههایی که در 25 قرن قبل در ایران ساخته شدند نشان دهنده اهمیت برنامه ریزی در ایران باستان میباشد. (آیت الهی، 1377)
برنامه ریزی در تمدن اسلامی
اسلام با احکام و فرایض مذهبی خود شاید معقولترین، منظمترین ، دقیقترین و وسیعترین برنامهریزی را به همراه آورده که هدف کلی "سیرالیالله" است. (آیت الهی، 1377)
برنامه ریزی در غرب
مدیریت و شیوهی آن در غرب قبل از هر چیز، چهرهای سیاسی داشت چنان که پس از سال 1500 میلادی، عقاید ماکیاولی مبتنی بر لزوم حداکثر استفاده از هر چیز در خدمت حاکم، طرفدارانی بسیار یافت.
در حدود سال 1650 میلادی لویی چهاردهم ، امپراتور فرانسه، زندگی روزمره و شیوه حکومت خود را بر اساس یک زمانبندی دقیق قرار داد که طبیعاً دستگاه دولت نیز تا حدودی در تبعیت از این برنامهریزی قرار گرفته و به نوعی ملزم به زمانبندی میگشت.
در اواخر قرن هفدهم برنامه ریزی با اهدافی صرفاً اقتصادی متولد شد. دانشمندی چون توماس هایز برنامهریزی را با هدف اصلی منفعت و آدام اسمیت در قرن هجدهم برنامهریزی را به منظور افزایش بازدهی کار و صرفهجویی در وقت به کار گرفتند. فدریک تیلور در اواخر قرن نوزدهم فلسفهی مدیریت علمی را با هدف افزایش تولید و سود بیشتر با برنامهریزی بنیان نهاد.
در همین دوره هانری فایول فرانسوی نظراتی در خصوص مدیریت و برنامهریزی ارائه داد که به برنامه ریزی دولتی نیز توجه داشت. زیرا
اولاً به خدمات به عنوان یک هدف در برنامهریزی توجه داشت.
ثانیاً خود را به حوزه کارخانه و موسسه محدود نکرده، بلکه متوجه سطوح بالاتر سازمانی نیز بوده است.
ثالثاً وی نظریه مدیریت و برنامهریزی خود را از انحصار بخش اقتصادی خارج کرده و به بخش های اجتماعی-فرهنگی (که معمولاً از وظائف دولت میباشند) نیز توجه داشته است. (آیت الهی، 1377)
تعریف برنامه ریزی:
برنامهریزی، واژهای است که تعاریف بسیارگوناگون، برای آن ارائه شده است و یافتن تعریفی واحد برای آن بسیار مشکل است. (محمودی و همکاران،1387)برنامهریزی یکی از مهمترین وظیفههای مهم مدیران است.(نامغ، 1386)
برنامهریزی به عنوان یک عمل، اگر هدفدار نباشد، پوچ و توخالی است. اصولاً برنامه ریزی، تلاشی است برای برآورد پیشاپیش چگونگی تحقق یک هدف. (اس.آدامز، 1373)
برنامه ریزی یعنی از پیش تصمیم گرفتن برای اینکه چه کار،چگونه،در چه صورت و به دست چه کسی صورت پذیرد. (آیت الهی، 1377)
برنامه ریزی عبارتست از فرایند به کارگیری آن دسته از حقایق مرتبط و مفروضات مربوط به آینده که برای رسیدن به شیوه های دستیابی به هدفهای مشخص تعقیب می شوند. (آیت الهی، 1377)
برنامهریزی یعنی نظامتصمیمگیری برای تعیین خط مشیها؛ (محمودی و همکاران،1387)
برنامهریزی یعنی کوششی برای انتخاب بهترینراهکار؛ (محمودی و همکاران،1387)
برنامهریزی یعنی جریان آگاهانه یا سلسله اقدامهای مرتبط با یکدیگر؛(محمودی و همکاران،1387)
برنامهریزی یعنی پویش هدایت عقلایی مکانیزم تصمیمگیری در امور توسعه؛ (محمودی و همکاران،1387)
برنامهریزی یعنی اندیشیدن و تنظیم پیشاپیش امور؛ (محمودی و همکاران،1387)
برنامهریزی یعنی فعالیتی عمومی برای رسیدن بهاهداف؛ (محمودی و همکاران،1387)
برنامه ریزی عبارتست از تهیه ،توزیع و تخصیص عوامل و وسایل محدود برای رسیدن به هدفهای مطلوب در حداقل زمان با حداقل هزینه ممکن. (آیت الهی، 1377)
برنامه ریزی یک فرآیند خردمندانه است و پلی است میان جایی که میخواهیم باشیم، برنامه ریزی تصویر روشنی از هدف، ابزار مورد نیاز، نوع فعالیت و روشهای مناسب جهت رسیدن به هدف است. (نامغ، 1386)
اهمیت برنامه ریزی:
- برنامهریزی تعیین جهت میکند یعنی نشان میدهد که چه کارایی و چگونه بایستی انجام شود.
- برنامهریزی چارچوبی وحدت بخش بدست میدهد یعنی واحدهای مختلف سازمان در تحقق هدفها مشارکت میکنند لذا از هرج و مرج و تک رویها جلوگیری بعمل میآید.
- برنامهریزی فرصتها و خطرها را مشخص میکند یعنی برنامه ریزی نمیتواند خطرهای ناشی از تصمیمگیری را بطور کامل از میان ببرد اما می تواند به تشخیص فرصتها و خطرهای بالقوه کمک کند و زیانهای ناشی از آنها را به کمترین حد ممکن برساند.
- برنامهریزی معیاری برای عملکرد عرضه میکند یعنی یک برنامه مفید آنچه را که باید انجام شود معین میکند. (نامغ، 1386)
هدفهای برنامه ریزی
- افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیتها
- اقتصادی بودن فعالیتها
- تمرکز بر روی هدف و دوری از تغییر مسیر
- فراهم آمدن ابزاری برای کنترل(نامغ، 1386)
محاسن برنامهریزی و معایب عدم برنامه ریزی
محاسن برنامه ریزی |
معایب عدم برنامه ریزی |
عدم تاخیر در جریان کارها |
مخارج بیشتر |
داشتن روابط حسنه با سایر سازمانها |
محصول(کالا یا خدمات) کمتر |
استفاده کامل از تخصص و مهارت افراد |
عدم رضایت مندی مشتری و ارباب رجوع در روابط اجتماعی |
استفاده کامل از مواد و وسایل موجود |
وجود تقاضاهای ناموجه |
آگاهی دائم از جریان کلی کار |
نبود یا کمبود مواد |
استهلاک کمتر وسایل |
نبود یا کمبود وسایل |
هم آهنگی بین کار فردی و جمعی |
وجود محیطی آکنده از سوء تفاهمات و شک و تردید |
داشتن ذخیره ای از وسایل |
نبود یا کمبود کارکنان متخصص و ماهر |
داشتن حداقل ضایعات |
کار نامطلوب |
تاثیر مثبت کار در سلامتی و بهداشت |
حوادث و تصادفات بخصوص در کارهای فنی |
اتخاذ طرق جلوگیری از اتلاف وقت و اسراف اموال و مواد |
بیکاری یا اضافه کار |
اتخاذ نزدیکترین راه و صرفه جویی در هر چیز |
بکارگیری مواد و وسایل نامرغوب |
رعایت قواعد و مقررات و رویه هایی که مربوطه به کارکنان است |
مواجهه با انتقادات ارباب رجوع |
----- |
استفاده غلط از افراد |
(آیت الهی، 1377)
ویژگیهای برنامه ریزی
هر نوع برنامهریزی دو ویژگی به شرح ذیل دارد :
- ویژگی موضوعی: موضوع موردنظر برنامهریزی را از سایرموضوعهای مطروحه شناسایی و جدا کرده و مورد توجه قرار میدهد؛
- ویژگی مکانییا فضایی: گستره موضوع مورد برنامهریزی را مشخص میکند و به آن بار جغرافیاییمیدهد، چرا که برنامهریزی بدون درنظر گرفتن این محدوده عمل یا گستره جغرافیایی (بستری که موضوع معینی در آن تجلی و عینیت یابد)، فقط مقولهای ذهنی است. (محمودی و همکاران،1387)
انواع برنامهریزی
امروزه برنامهریزی جایگاه وارزش ویژهای یافته و همه فعالیتهای بشری را در برگرفته است، به طوری که بیشترتصمیمات و اقدامات براساس برنامههای از پیش تعیین شده انجام میگیرند. بر همیناساس تقسیمبندیهای گوناگونی از برنامهریزی از نظر زمانی، سطوح، اهداف و ... صورتگرفته است
انواع برنامهریزی از نظر تصمیمگیری
درمقیاس "تصمیمگیری"، برنامهریزی به سه سطح اصلی راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی تقسیممیشود :
- برنامهریزی راهبردی(Strategical Planning) : چارچوب برنامهها در تمام سطوح است و شامل اهداف و اقدامات اساسی در بلندمدتمیباشد؛
- برنامهریزی تاکتیکی(Tactical Planning) : مشخص کردن هدفهایمیانکار و انتخاب ابزارهای لازم برای تحقق آنها را در میانمدت موردنظر قرارمیدهد؛
- برنامهریزی عملیاتی(Operational Planning) : شامل گامهای ویژه یااقدامات مشخص برای انجام فعالیتهایی است که به اهداف مشخص نائل میشوند؛
بیناین سطوح سهگانه برنامهریزی (برنامهریزی راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی) رابطهایهماهنگ و چندجانبه حاکم است، اما نکته حائز اهمیت این است که ارتباط متقابل بینسطوح مختلف مستلزم "انطباقپذیری برنامهها" میباشد. (محمودی و همکاران،1387)
انواع برنامهریزی از نظر محتوایی و موضوعی
برنامهریزی از نظر "محتوایی و موضوعی" بسیار متنوع و گوناگون بوده ،مانند برنامهریزی اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و ...؛ به طور کلی برحسب "موضوع" میتوان برنامهریزی را به دو نوع کلی دستهبندی نمود. البته اینتقسیمبندی به معنی تفکیک محتوایی دو موضوع از یکدیگر نمیباشد :
- برنامهریزی عمومی: تمام امور و فعالیتهای جامعه را در برمیگیرد. هدف این برنامهریزی رسیدن به توسعه، رشد، رفاه و عدالت اجتماعی یا قدرتملی و سیاسی است؛
- برنامهریزی کالبدی: برای انجام برخی از امور نیاز بهطرحها و نقشههای کالبدی امری انکارناپذیر است، چرا که توسعه و ساماندهی شهرها،روستاها و ... به طرحهایی نیاز دارد که ترکیب و ترتیب منظم کارها در آنها مشخصشده باشد. در این زمینهها، با استفاده از برنامهریزی کالبدی فرآیند انجاماقدامات و ترتیب زمانی آنها روشن میشود . (محمودی و همکاران،1387)
انواع برنامهریزی از نظر زمانی
انواع برنامهریزی از نظر "زمانی" به سه دوره کوتاهمدت، بلندمدت و میانمدت تقسیم شده است:
- برنامهریزی بلندمدت: جزییات کار به ندرت مشخص شده و فقط چارچوبی کلیبرای انجام فعالیتها تعیین میشود؛
- برنامهریزی میانمدت: در چارچوببرنامهریزی بلندمدت و در راستای تحقق اهداف کلی آن صورت میپذیرد، به طوری که اگردر برنامهریزی بلندمدت اهداف کلی مدنظر باشد، در برنامهریزی میانمدت راههایرسیدن به این اهداف پیگیری میشود؛
- برنامهریزی کوتاهمدت:نیز در چارچوببرنامهریزی میانمدت و با قابلیت اجرایی بیشتر و بهتر انجام میگیرد.(محمودی و همکاران،1387)
انواع برنامهریزی از نظر اهداف
برنامهریزی در رابطه با "اهداف" به دو دسته برنامهریزی براساس "اهداف کلی" و برنامهریزی براساس "اهداف خاص" تقسیم میشود. (محمودی و همکاران،1387)
انواع برنامهریزی از نظر مقیاس
برنامهریزی ازنظر "مقیاس" در سطوح مختلفی انجام میگیرد که عبارتند از برنامه ریزی ملی، برنامه ریزی منطقه ای و برنامه ریزی محلی.( محمودی و همکاران،1387)
- برنامهریزی ملی: فعالیتی است دولتی که نخست هدفهای تحقق پذیر را بصورت پیوسته و همساز در مسیر توسعه اقتصادی- اجتماعی مشخص میسازد. سپس وسایل دستیابی به این مقصدها را تعیین میکند و سرانجام ابزارهای انتخابی را برای رسیدن به هدفها بکار میبرد.
- برنامهریزی منطقهای: منظور از بررسیهای منطقهای، یافتن توانائیها و میزان ظرفیت هر منطقه جهت رشد و توسعه میباشد. در مطالعات منطقهای گدشته و حال مورد مطالعه قرار میگیرد و از اطلاعات بدست آمده برای پیش بینی آینده استفاده میشود..(نامغ، 1386)
فرآیند برنامه ریزی
- مشخص کردن ماموریت و وظیفهها
- آگاهی از فرصتها
- تعیین کردن هدفها
- آیندهنگری و تنظیم سیاستها
- تعیین الویتها
- تنظیم برنامهی اصلی و پشتیبانی (نامغ، 1386)
برنامه ریزی جامع:
عبارتست از کوششی آگاهانه، سنجیده و واقع گرایانه برای تدوین سیاستهایی در زمینه چگونگی تخصیص عوامل تولیدی بین سازمانها و موسسه های دولتی و غیر دولتی در کل دوره یا دوره های آتی. (آیت الهی، 1377)
ویژگیهای برنامهریزی جامع
- انعکاسی از ارزشهای حاکم بر جامعه است
- معطوف به سوالهای اصلی سازمان است
- چارچوبی برای برنامه ریزی عملیاتی است
- دارای دید درازمدت است
- عملیات و اقدامهای سازمان را در دورههای زمانی بالنسبه طولانی هماهنگ میکند
- در سطوح عالی سازمان شکل میگیرد
- فراگیر بوده و برنامههای عملیاتی را در بر میگیرد. (نامغ، 1386)
تفاوت بین برنامه ریزی جامع و عملیاتی:
برنامه ریزی جامع (استراتژیک) |
برنامه ریزی عملیاتی |
تابع ارزشها و ایدئولوژیک ها و سیاست های حاکم می باشد |
در سطح مدیران اجرایی |
در پی حل مسایل اساسی جامعه است |
هدف یا اهداف مشخص ،محدود،عینی و دست یافتنی است |
متوجه منافع احتمالی و آتی است |
متوجه منافع فعلی و یقینی است |
بلندمدت است |
کوتاه مدت است |
بنا بر پیش بینی و در مقابل یک راه طی نشده است |
بهره گرفته از تجربیات قبلی است |
مخاطره آمیز است |
اطمینان وجود دارد |
(آیت الهی، 1377)
سطوح برنامه ریزی ملی
- کلان: برنامه ریزی کلان عبارتست از مطالعه، پیشبینی و تخصیص عاملهای اقتصاد ملی. مانند برآورد تولید ملی، درآمد ملی
- بخشی: برنامه ریزی بخشی عبارتست از فرآیند تصمیمگیری و پیشبینی فعالیتهای هماهنگ در یک بخش اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی در چارچوب استراتژی توسعه ملی و هدفهای پیش بینی شده مانند بخش های تولید(صنعت، کشاورزی و ....) ، بخش های اجتماعی (آموزش و پرورش، بهداشت و ... ) و بخش هایی زیربنایی( مخابرات، راه و ترابری و ... )
- منطقهای: برنامه ریزی منطقهای فرآیندی است در جهت تنظیم و هماهنگ کردن برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی با نیازها و امکانهای محلی به عبارت دیگر فرآیندی است در جهت مشارکت مردم منطقه در برنامه ریزی و فراهم کردن زمینههای برنامهریزی از پایین به بالا
- طرح: طرح را می توان مرحله اجرایی برنامه به شمار آورد، هر برنامه ی توسعه اقتصادی فررهنگی و اجتماعی از طرحهای متعددی تشکیل شده است که با اجرای آنها برنامه ی کلان اقتصادی و اجتماعی به اجرا در میآید. (نامغ، 1386)
مراحل اساسی برنامه ریزی اجرایی:
1- شناخت وضع موجود،آینده نگری و پیش بینی
- تصریح نقش ها و ماموریت ها
- شناخت محیط سازمان
- آینده نگری و پیش بینی
2- تعیین و اولویت بندی اهداف ؛ 3- تدوین استراتژی ؛ 4- تهیه برنامه عملیاتی ؛ 5- تخصیص بودجه و منابع؛ 6- سازماندهی ؛ 7- نظارت و کنترل.(آیت الهی، 1377)
مروری بر تاریخچه برنامهریزی در ایران
در سال ۱۳۱۶ برای نخستین بار فکر تنظیم برنامهای، برای فعالیتهای عمرانی کشور بهوجود آمد. در ۱۱ فروردین ماه سال مزبور بنا به تصویب هیات وزیران، هیاتی به نام"شورای اقتصادی" برای تمرکز مطالعات اقتصادی در کشور تشکیل شد. ریاست این هیات بارییس الوزرا بود و اعضای آن را وزیر مالیه، رییسان کل فلاحت، صناعت و تجارت، رییسهیات نظارت بر شرکتها، رییسان بانک ملی ایران، بانک فلاحت و بانک سپه و سه نفر ازاشخاص صلاحیتدار با تصویب هیات وزیران، تشکیل میدادند.
شورای مزبور در دهمینجلسه خود (اول تیر ماه ۱۳۱۶) گزارشی درباره تهیه برنامه عمومی اقتصادی کشور به رضاپهلوی داد و متعاقب آن کمیسیون دائمی زیر نظر این شورا برای تهیه برنامه اموراقتصادی کشور تشکیل شد. این کمیسیون پس از چند هفته نتایج مطالعات خود را دربارهاصلاح وضع کشاورزی و اسکان ایلات و عشایر تحت عنوان " برنامه هفت ساله کشاورزی" تهیهو به نخستوزیر وقت ارائه کرد. مقدمات برنامه پیشنهادی در دست تهیه بود که شروع جنگجهانی و بسته شدن راههای زمینی و دریایی امکان اجرا و تعقیب آن را غیرعملی کرد. دردهه ۱۳۲۰ پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، با بهبود نسبی شرایط اقتصادی، موضوعبرنامهریزی منظم که در دهه ۱۳۱۰ برای نخستین بار مطرح شده بود، با تاکید بیشتریمطرح و در دو مسیر متمرکز شد؛ اول، تجدید سازمان تمام موسسههای انتفاعی دولتی بهاستثنای صنایع نفت، دخانیات و راهآهن که به بانک صنعتی و معدنی واگذار شد. دوم،تنظیم یک برنامه عمرانی ملی. (کردبچه، 1387)
تاریخچه برنامه ریزی ملی در ایران
برنامه عمرانی اول 1334-1327
در سال ۱۳۲۶ قانونی از تصویب مجلس گذشت که اگرچهدر عمل به اجرا درنیامد اما حاکی از وجود نوعی تفکر برنامهای در مسوولان کشور وتلاش به منظور بهبود وضع اقتصادی کشور بود.
در سال ۱۳۲۷ دولت برای تهیه مقدماتکار برنامه و هماهنگی امور مشاوره با هیاتها و موسسههای خارجی، ادارهای به نام" اداره دفتر کل برنامه" تاسیس کرد که وظیفه آن تهیه برنامه تفصیلی هفت ساله تعیینشد. این اداره بعدها به نام سازمان موقت برنامه نامیده شد. همچنین در اواخر همینسال برای انجام بسیاری از خدمات فنی، قراردادی با شرکت آمریکایی " مهندسی مشاورماورای بحار" منعقد شد. هیات ۵ نفره شرکت مزبور پس از مطالعه اوضاع اقتصادی واجتماعی و سفر به نقاط مختلف ایران و بازدید از فعالیتهای اقتصادی، در ۲۲ دی ماهسال ۱۳۲۷ گزارش خود را در مورد برنامه هفت ساله به دولت ایران ارائه کرد.
در ۲۶بهمن ۱۳۲۷ قانون اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه مجلس که در واقع قانونبرنامه اول عمرانی کشور بود، شامل ماده واحده و ۴ تبصره به تصویب مجلس رسید. (کردبچه، 1387)
با توجه به جدول الگوی توسعه، توسعهی کشاورزی بوسیلهی بخش خصوصی و صنعت با گرایش مصرفی بویژه نساجی بود. از نظر تقسیم کار بین المللی ، کشور ایران می بایستی تولیدهی مواد خام کشاورزی و معدنی و صنعت مصرفی باشد .
برنامه اول بعلت ملی شدن صنعت نفت و قطع درآمدهای نفتی کامل به اجرا در نیامد و پس از دو سال متوقف شد. (نامغ، 1386)
برنامه عمرانی دوم 1341-1334
قانون برنامه هفت ساله دوم عمرانی کشور در هشتم اسفند ۱۳۳۴ به تصویب مجلس رسید. این قانون مشتمل بر ۲۱ ماده و ۱۰ تبصره بود.
عملکرد برنامه دوم نشان میدهد که مخارج انجام شده دردوران برنامه بیش از مقدار پیشبینی شده بود که این فزونی به دلیل بازپرداخت مبالغقابل ملاحظهای بابت اصل و فرع وامها بود. طی این دوره بیش از یک سوم از درآمد نفتصرف بودجه جاری میشد. کنترلهای مالی و پولی به علت دسترسی آسانتر به اعتباراتداخلی و بینالمللی کنار گذاشته شد اما با محدودیت ذخایر ارزی صندوق بینالمللیپول، صندوق مزبور با حمایت بانک جهانی یک سیاست انقباضی را بر کشور تحمیل کرد که درنتیجه آن اقتصاد ایران نزدیک به ۳ سال دچار رکودی (به طور تقریبی) کامل شد. (کردبچه، 1387)
برنامه دوم با نگرش نادرست به بخش کشاورزی، عدم توجه به صنعت به ویژه صنایع سنگین و بهرهبرداری از معادن مختلف کشور، روابط سرمایه داری را با تشدید تراکم سرمایه در بخش خصوصی گسترش داد. (نامغ، 1386)
برنامه عمرانی سوم 1346-1342
مدت زمان برنامه از هفت سال به پنج سال کاهش داده شد . (نامغ، 1386) برنامه سوم عمرانی کشور مشتمل بر ۸ فصل، ۳۷ ماده، ۷ تبصره و حدود ۱۰۰حکم درشهریور ماه ۱۳۴۱ به تصویب دولت رسید. (کردبچه، 1387)
در این برنامه به ارتباط و مخابرات اهمیت زیادی داده شد و کشاورزی در درجهی اول قرار گرفت در حالی که بخش صنعت نسبت به برنامه دوم از سهم کمتری برخوردار گردید.
بعلت اجرای برنامه اصلاحات ارضی مهاجرت روستائیان به شهرها آغاز شد و نیروی کار ارزان برای فعالیتهای اقتصادی در شهرها فراهم گردید.
در این برنامه با صرف حدود نیمی از هزینهها در امور غیرتولیدی زمینهی لازم برای رشد سرمایهداری وابسته و افزایش سود سرمایههای داخلی و خارجی بدون تحقق هدفهای توسعهی واقعی فراهم گردید. (نامغ، 1386)
برنامه عمرانی چهارم 1351-1347
قانون برنامه عمرانی پنجساله چهارم در ۲۷اسفند سال ۱۳۴۶ در ۸ فصل، ۳۸ ماده، ۱۰ تبصره و در مجموع ۸۶ حکم به تصویب مجلس رسید. (کردبچه، 1387)
الگوی توسعه در این برنامه صنعتی شدن کشور و رها کردن کشاورزی بود. تغییر الگوی توسعه و افزایش سرمایه گذاری در صنعت به این دلیل بود که بازار مناسبی برای شرکتهای فراملیتی بوجود آید و فعالیتها در جهت استراتژی توسعهی مورد نظر امپریالیسم در کشورهای در حال توسعه باشد.
در نهایت با اجرای این برنامهها درآمدهای بدست آمده از فروش نفت به خارج بازگردانده شد. (نامغ، 1386)
برنامه عمرانی پنجم 1356-1352
برنامه عمرانی پنجم در تاریخ ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۱ در ۹ ماده و ۲ تبصره به تصویب مجلس رسید. (کردبچه، 1387)
نتیجه اجرای برنامه های عمرانی بویژه این برنامه ، دادن اعتبارهای کلان به بخش خصوصی و افزایش نقدینگی(بیش از پنج برابر) بود.
برنامه پنجم مانند برنامهی چهارم تاکید بر صنعتی شدن کشور داشت و لذا اعتبارهای زیادی صرف شبکههای زیربنایی اقتصادی و بخش ساختمان شد. در نتیجه رشد بخش خصوصی در این دوره به اوج خود رسید و سودپرستی رواج یافت در حالی که مسائل اقتصادی-اجتماعی حل نشده باقی ماند. (نامغ، 1386)
برنامه اول عمرانی جمهوری اسلامی ایران 1366-1362
برنامه کلان توسعه طی دوره ۱۳۶۶-۱۳۶۲ توسط سازمان برنامه و بودجه وقتتهیه شد که در نهم شهریور ۱۳۶۱ به تصویب شورای اقتصاد وقت رسید.
برنامه کلانیاد شده الگوی کار شوراهای برنامهریزی بخش قرار گرفت و در نهایت لایحه برنامه اولتوسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 20/4/1362 برایتصویب تقدیم مجلس شورای اسلامی شد.
اگرچهلایحه برنامه اول (۱۳۶۶-۱۳۶۲) در نهایت به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسید، امابررسی عملکرد آن از جنبه سیاستها و خط مشیها، اهداف مالی و اهداف فیزیکی،میتوانست در تهیه و تدوین چارچوب برنامه جدید کمک زیادی کند. این ارزیابی در دوسطحکلان و بخشی و در قالب «دستورالعمل تهیه گزارش عملکرد اقتصادی کشور» انجام گرفت.(کردبچه، 1387)
هدفهای توسعه در برنامه عمرانی اول عبارت بودند از: گسترش آمورش و پرورش، تامین استقلال اقتصادی، تامین اجتماعی و خدمات بهداشتی، تامین خوراک و پوشاک ، تامین مسکن، رفع بیکاری و تامین منابع مستضعفین(نامغ، 1386)
برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران 1372-1368
برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با هدف کلی رفعموانع و مشکلات مشتمل برماده واحده،۵۲ تبصره، ۱۰۴ حکم، ۱۱ جدول کلان و یکپیوست (اهداف کمی برنامههای بخشی) در بهمنماه ۱۳۶۸ بهتصویب مجلس شورای اسلامیرسید.
این برنامه بهلحاظ شکلی جامعترین برنامه توسعه ایران از ابتدا تاکنونبهشمار میآمد. لایحه برنامه بهصورت سند اصلی و دوپیوست مربوط بهاهداف وبرنامههای بخشی و پیوست طرحهای عمرانی بهمجلس ارائه شده بود که سند اصلی و اهدافکمی برنامههای بخشی بهتصویب رسیدند.
بنابراین برنامه اول توسعه تنها برنامه بعداز انقلاب اسلامی بهشمار میآمد که دارای پیوست برنامههای بخشی مصوب بود.
یکی از مهمترین سیاستهای کلی برنامه اول، تغییر سیاستنرخگذاری کالاها و خدمات بهنحوی بود که بهتدریج قیمتهای تعادلی برای منابعاقتصادی بهوجود آید.
در راستای همین سیاست، از سال ۱۳۶۹ مجموعه سیاستهایی که به"سیاستهای تعدیل" مرسوم شد، به مورد اجرا گذاشته شده و محور پارهای ازتصمیمگیریهای مهم اقتصادی سالهای بعد قرار گرفت. سیاستهای تعدیل اقتصادی درچارچوب اجرای تدریجی بدون اتکا به یک برنامه اجرایی و با دید غالب آنکه قیمتهایتعادلی، درنهایت، درسطحی به مراتب پایینتر از قیمتهای بازار قرار خواهند گرفت ونیز براساس راهاندازی تولید درحد ظرفیت کامل واحدهای تولیدی، بهمرحله اجرا درآمد.
درمجموع به رغم آنکه یکی از سیاستهای محوری دولت، بهصفر رساندن استقراض دولتاز بانک مرکزی تا پایان برنامه اول بود، بهدلیل عدم تبیین سیاستهای حمایتی درکنار سیاستهای تعدیل و نیز بهدلیل عدم اتکا به یک برنامه مدون، پیشبینیهمهجانبه آثار جانبی پولی و مالی استقراض دولت از بانک مرکزی، با روندی فزایندهنقش موثر خود را در افزایش حجم پول ایفا کرد.
هرچند نظام برنامهریزی برنامه اول درسازماندهی خطوط اصلی خط مشیها و سیاستگذاریها در فرآیند برنامهریزی موفق بود،اما از بررسی عملکرد برنامه معلوم میشود که نقاط ضعفی نیز در نظام برنامهریزیوجود داشت. از جمله جلب مشارکت نهادها و تشکلهای غیردولتی و شرکت فعالان اقتصادیغیردولتی در شوراها و کمیتههای برنامهریزی میتوانست دامنه پذیرش خط مشیها وسیاستهای برنامه را در جامعه بسط دهد و برموفقیت اجرایی برنامه بیفزاید. همچنین درنظام برنامهریزی برنامه اول، کمیتههای هماهنگکننده بخش توفیق چندانی در انجاموظایف خود نداشتند. تهیه برنامههای استانی نیز در نظام برنامهریزی برنامه اولتوسعه در عمل در حاشیه قرار گرفت، زیرا برنامه اقتصادی منطقهای در عمل بهصورتجمعبندی برنامههای بخشی که در منطقه صورت گرفت، درآمد. (کردبچه، 1387)
برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران 1378-1374
لایحه برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایراندر آذرماه سال ۱۳۷۲ به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد، اما باتوجه به اینکه مجلسبهفرصت بیشتری برای بررسی لایحه احتیاج داشت، در عمل بررسی لایحه برنامه دوم بهسال ۱۳۷۳ موکول شد و لایحه مزبور در تاریخ 20/9/1373 به تصویب مجلس شورای اسلامیرسید. برنامه دوم دوره 1378-1374 را در برمیگرفت و بدین ترتیب سال ۱۳۷۳ کشور بدونبرنامه توسعه بود.
قانون برنامه دوم توسعه مشتمل بر 2 فصل بود.
فصل اول: هدفهایکلان کیفی، خط مشیهای اساسی و سیاستهای کلی،
فصل دوم: ماده واحده و تبصرهها )شامل ۱۰۱ تبصره و در مجموع ۲۷۸ حکم)
▪ اهم سیاستهای مالی و بودجهای برنامه دومتوسعه بهشرح زیر بود:
- بررسی و تدوین نظام برنامهریزی و بودجهبندی کشوربهمنظور دستیابی به هدفهای برنامه.
- ایجاد نظم و انضباط مالی و اعمال نهایتصرفهجویی در مصرف منابع و اعتبارات عمرانی و جاری و منابع شرکتهای دولتی و وابستهبه دولت.
- کاستن از حجم بخش دولتی از طریق حذف برخی از تشکیلات، ادغاموزارتخانهها و موسسهها و شرکتهای دولتی و واگذاری بخشی از فعالیتهای بخشهایخصوصی و تعاونی از طریق وضع قوانین مورد نیاز.
- تسریع در واگذاری شرکتهای دولتی وتحت پوشش دولت به بخشهای خصوصی و تعاونی با رعایت اصل ۴۴ قانون اساسی.
- اعمال روشحسابداری قیمت تمام شده برای حفظ بیتالمال.
- ادامه سیاست پرداخت یارانه برایکالاهای اساسی و در حد امکان علنی کردن بخشی از یارانههای پنهان و همزمان با آنتقویت نظام تامین اجتماعی و بیمه و امداد و برقراری و تامین کمکهای مستقیم درموارد لازم.
- افزایش سهم مالیاتهای مستقیم در درآمدهای مالیاتی کشور به استثنایحقوقبگیران.
- حذف تدریجی معافیتهای مالیاتی اعطا شده به بخشها، رشته فعالیتهاو موسسههای مختلف همراه با اصلاح قیمتها.
- تصحیح و تکمیل قوانین مالیاتی برایبرقراری تعرفههای مالیاتی مستقیم به صورت مطلوب و منطقی تنها براساس ارزش کالا.
- بازنگری در تشکیلات و روشهای اخذ مالیات با هدف مدرن کردن و افزایش کارآیی نظاممالیاتی و به حداقل رساندن زمان جمعآوری.
- هدایت درآمدهای حاصل از نفت برایهزینههای عمرانی.
مهمترین ویژگی برنامه دوم توسعه نسبت به برنامه اول، سیاستهای کلی ابلاغ شدهاز سوی مقام معظم رهبری در متن لایحه برنامه بود.
این سیاستها در هنگام تنظیمنهایی لایحه برنامه در اختیار دولت قرار گرفت و در بخشهای مختلف، آثار آن منعکسشد. استراتژی اصلی برنامه دوم توسعه تثبیت دستاوردهای برنامه اول توسعه و ایجادثبات در روندهای اقتصادی کشور و کاهش بار سنگین تحولات اقتصادی بر جامعه بود.
درقالب سیاستهای تثبیت اقتصادی موارد زیر مورد تاکید قرار گرفت:
- استفاده ازاهرمهای مالی و پولی: در این زمینه افزایش سهم درآمدهای مالیاتی، کنترل رشد حجمنقدینگی و افزایش کارآیی استفاده از منابع عمومی مورد توجه قرار گرفت. همچنین نسبتبه انضباط مالی و صرفهجویی در مصرف اعتبارات هزینهای و تملک داراییهایسرمایهای، منابع شرکتهای دولتی و موسسههای انتفاعی وابسته به دولت تاکید شد.
- توجه بیشتر به سازماندهی بازارهای مختلف: با توجه به نقش سازماندهی بازار کالا وخدمات در رفع موانع و حذف تمرکز قدرت انحصاری در دست چند موسسه و بنگاه اقتصادی وتضمین شرایط لازم برای رقابت سالم اقتصادی بین آحاد جامعه و توسعه بازارهای موجود،به سازماندهی بازارهای مختلف اعم از بازار کالاها و خدمات نیروی کار و سرمایه توجهخاص شد.
- اصلاح ساختار اداری: در این زمینه نسبت به حذف تشکیلات موازی در برخی ازدستگاههای دولتی، ایجاد نظم و انضباط اداری، بهبود مدیریت، افزایش کارآیی و اصلاحروشهای مورد عمل در دستگاههای اجرایی دولت تاکید شد.
یکی از اقدامهای اساسی دولت طیدوران برنامه دوم توسعه، تدوین برنامه ساماندهی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران در سال۱۳۷۷بود. اجرای برنامه ساماندهی اقتصاد با شروع فعالیتهای تهیه برنامه سومهمزمان شد و درنتیجه اقدامهای لازم برای اجرای سیاستهای پیشبینی شده در آن یاآغاز نشد یا اینکه قرار شد در قالب برنامههای اجرایی برنامه سوم به اجرا درآید. (کردبچه، 1387)
برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران 1383-1379
قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیجمهوری اسلامی ایران در تاریخ 17/1/1379 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
اینقانون مشتمل بر ۳ بخش بود:
بخش اول، حوزههای فرابخشی (شامل فصول اول تا دوازدهم)
بخش دوم، امور بخشی (شامل فصول سیزدهم تا بیست و پنجم)
بخش سوم، اجرا و نظارت(فصل بیست و ششم)
در ماده ۱۹۸قانون برنامه سوم توسعه، رییسجمهوری مکلف شده بود گزارش نظارتی و ارزیابی پیشرفتهر سال برنامه را تا پایان شهریور ماه سال بعد به مجلس شورای اسلامی ارائه کند.
ازدیگر نکات مهم برنامه سوم توسعه تشکیل حساب ذخیره ارزی به موجب حکم ماده ۶۰ قانونبرنامه به منظور ایجاد ثبات در میزان درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت خام و تبدیلداراییهای حاصل از فروش نفت خام به دیگر انواع ذخایر و سرمایهگذاری و فراهم کردنامکان تحقق فعالیتهای پیشبینی شده در برنامه بود که با موفقیتی که در این زمینهحاصل شد، اجرای آن در برنامه چهارم توسعه نیز ادامه یافت.
قرار بود برنامه سومتوسعه در ۳ مرحله تهیه و تدوین شود:
- مرحله اول: بررسی عملکرد گذشته و تبیین وضعموجود، تهیه چشمانداز درازمدت، ارائه گزینههای مختلف و پیشنهاد گزینه مطلوب وتهیه رهنمودهای کلی برنامه سوم توسعه.
- مرحله دوم: تدوین برنامههای عملیاتیرهنمودهای کلی برنامه، تدوین سیاستهای اقتصاد کلان و سیاستهای راهبردی بخشی، تهیهطرح پایه آمایش سرزمین، تهیه چارچوبهای تمرکز زدایی و تفویض اختیار از مرکز بهاستانها و تهیه و تدوین لایحه برنامه سوم توسعه.
- مرحله سوم: تدوین برنامههایبخشی و استانی بر اساس قانون برنامه سوم و جهتگیریهای آمایشی
مضامین اصلیبرنامه سوم توسعه که در چارچوب برنامه ساماندهی تعیین شده بودند، به این شرح بودند:اصلاح نظام اجرایی و ساماندهی شرکتهای دولتی، گسترش تولید و سرمایهگذاری، تنظیمانحصارات و رقابتی کردن فعالیتهای اقتصادی، ساماندهی بازارهای مالی، آمایش سرزمین،سیاستهای کلان اقتصادی، نظام تامین و رفاه اجتماعی، یارانهها و حفظ قدرت خرید،اشتغال، توسعه اجتماعی و فرهنگی، ساماندهی سیاست خارجی، محیط زیست ، توسعه علوم وفنآوری و نوآوری.
در تنظیم نظام برنامهریزی برنامه سوم توسعه ۳ اصل مشارکت بیشتردستگاهها، انعکاس محتوای برنامه در چارچوب نظام و مشارکت صاحبنظران مورد تاکیدبود. (کردبچه، 1387)
برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران 1388-1384
مهمترین ویژگی برنامه چهارم توسعه تهیهو تصویب آن در چارچوب چشمانداز بیست ساله و پس از ابلاغ سیاستهای کلی برنامه توسطمقام معظم رهبری است.
برنامه چهارم به عنوان نخستین گام در رسیدن به اهداف تعیینشده در چشمانداز درازمدت کشور به گونهای تدوین شده است که بتواند نرخ بیکاری ونرخ تورم را که مهمترین شاخصهای اقتصادی است، به عدد یک رقمی تبدیل کند. یکی دیگر از اهداف تعیین شده در این برنامه، ارتقای بهرهوری نیروی کار به میزان 5/3 درصداست.
پنج سطح در نظام برنامهریزی برنامه چهارمتوسعه بهشرح ذیل است:
- سطح اول: تهیه چشمانداز درازمدت جمهوری اسلامی ایران:پیشنویس این سند در جلسه مورخ 29/5/1382، در هیاتوزیران به تصویب رسید، در تاریخ1/6/1382 از سوی رییسجمهوری تقدیم مقام معظم رهبری شد و پس از بررسی در مجمعتشخیص مصلحت نظام در تاریخ 13/8/1382، از سوی مقاممعظم رهبری ابلاغ شد.
- سطح دوم: تهیه سیاستهای کلی نظام : پیشنویس سیاستهای کلی نظام حاکم بر تدوین برنامه چهارمنیز پس از تصویب در هیاتوزیران همراه سند چشمانداز تقدیم مقام معظم رهبری شد. اینسند پس از بررسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام تحت عنوان «سند سیاستهای کلی برنامهچهارم توسعه» در تاریخ 11/9/1382، از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد.
- سطح سوم: پساز ابلاغ سند چشمانداز و سیاستهای کلی برنامه چهارم از سوی مقام معظم رهبری، ازتاریخ 12/9/1382 تا 20/10/1382 ، احکام مندرج در پیشنویس لایحه برنامه چهارم توسعهبا سیاستهای کلی برنامه ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری تطبیق داده و لایحهبرنامه نهایی در تاریخ 22/10/1382، تقدیم مجلس شورای اسلامی شد.
سطح چهارم: این سطح مربوط به تهیهاسناد ویژه (فرابخشی)، اسناد توسعه بخشی و اسناد توسعه استانی میشود. «سند ملیتوسعه فرابخشی» مجموعهای از چند طرح و فعالیت با پوشش فراگیر برای مناطق و بخشهایمختلف مانند قلمرو تامین اجتماعی، فقرزدایی و اشتغال موضوعیت مییابد و تنظیممیشود. (کردبچه، 1387)
منابع و ماخذ:
1- نامغ، پرویز، 1386، مبانی مدیریت دولتی، نشر هستان.
2- آیت الهی، علی رضا، 1377، اصول برنامه ریزی، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
3- محمودی، سعید و همکاران،1387 ، آشنایی با مفهوم برنامه ریزی، سایت آفتاب.
4- اس. آدامز، ریموند، 1373، برنامه ریزی آموزشی: به سوی یک چشم انداز کیفی، انتشارات اطلاعات.
5- کردبچه، محمد، 1387، مروری بر تاریخچه برنامه ریزی در ایران، روزنامه دنیای اقتصاد.