loading...
برنامه ریزی فرهنگی سال 92 دانشگاه علمی کاربردی رشت
moaddab14 بازدید : 361 شنبه 16 خرداد 1394 نظرات (0)

 

مجتبی نظرپور

 

 

 

مساجد، نماد فرهنگ و تمدن اسلامی

چکیده

مساجد از زمان تأسیس تاکنون همواره به عنوان پایگاهی معنوی ـ اجتماعی کارکردهای گسترده ای داشته که با هیچ نهاد مردم نهادی در طول تاریخ قابل قیاس نیست. در این نوشتار ابتدا به اختصار، کارکردها و دستاوردهای گوناگون مسجد را در اعتلای معنوی فرد و جامعه برشمرده ایم و معتقدیم که مسجد، علاوه بر کارکردهای متعارف، می تواند به عنوان پایگاهی زمینه ساز برای برپایی دولت کریمه جهانی نقشی مهم و پر اهمیت ایفاء نماید. هم چنین «مسجد» از ماندگارترین و بالنده ترین میراث گران بهای پیامبر اسلام بعد از «قرآن کریم» است و لذا برآنیم تا نظریه «مسجد معجزه دوم پیامبر اکرم» را ارائه نماییم.

 

مقدمه

مساجد همواره در طول تاریخ نقش ها و کارکردهایی داشته که با هیچ نهاد اجتماعی دیگر قابل مقایسه نیست. این نهاد دینی، فرهنگی و اجتماعی ـ سیاسی، گنجینه دار محرمانه ترین سیر و سلوک های عرفان ناب، تا انقلابی ترین و سیاسی ترین تصمیـم ها و مشاوره های نظامی کلان و خُرد حکومت نبوی و میراث دار فرهنگ، هنر و تمدن اسلامی و دانشگاه علمی ـ آموزشی و تربیتی و نیز مرکز وحدت بخشی و انسجام مردم در امور

اجتماعی و تعاونی بودهاست.

کارکردهای متنوع مسجد

از این رو بازخوانی کارکردهای متنوع مسجد بر اساس آیات و روایات و سیره پیامبر اعظم و امامان معصوم:

و بررسی ظرفیت های منحصر به فردمسجد در قرون متمادی و به ویژه در صدر اسلام و انقلاب اسلامی، برای بازسازی و احیاء نقش آن در عصر کنونی بسیار ضروری به نظر می رسد.

گفتار معصومین: و سیره عملی آنها بیانگر ان است که«مسجد سنگ بنای حکومت اسلامی» است و حکومت اسلامی، نقطه آغاز ایجاد دولت کریمه جهانی به امامت و رهبری امام مهدی موعود است، لذا نقش مساجد در تهذیب نفس و تربیت نیروی انسانی صالح و منتظر، برای ایجاد عدالت و فراهم کردن زمینه تشکیل حکومت حضرت مهدی بر کسی پوشیده نیست.

کارکرد و نقش مساجد چنان متنوع است که هر یک در مقطع و دوره ای خاص، به اعتبار مدیران و حاکمان و سیاست گذاران ومتولیان مسجد، فرصت ظهور و بروز پیدا کرده است.

بررسی عمیـق کارکرد مساجـد نشان می دهد که اگر ظرفیت های بالقوه و نهفته مساجد را با دقت و سرعت تجلی یابد، برکات و آثار فراوان و گسترده ای به جوامع بشری خواهد رسید.

کارکردهای مسجد

1. کارکرد تعالی اخلاق

- تهذیب نفس و تعالی اخلاق

اعتلابخشی اخلاق و رشد فضیلت ها و زدودن رذائل در انسان از عام-ترین و گسترده ترین کارکرد مساجد بوده است.هدف خداوند از آفرینش انسان،اخلاق بندگی کردن است که در تعالی فرد و جامعه تأثیراتی مثبت دارد.گسترش این اخلاق و ساختن مدینه فاضله بر اساس تقوای الهی در طول تاریخ موردتوجه عارفان و مؤمنان بوده تا به کمکنورانیت و قداست معنوی مساجد آن را جامه عمل بپوشانند.براساس این کارکرد، مسجد، معراج عابدان، سجده گاه مؤمنان، دایره سیر و سلوک عارفان، مرکز اعتکاف و محلی برای تهذیب نفس پرهیزگاران است.

- تقویت فضایل اخلاق فردی

ظهور و تقویت اخلاق فردی به منظور تهذیب نفس و دینی شدن روابط اجتماعی که از فراگیرترین کارکردهای مساجد است، در پاسخ به نظریاتی چون«جان لاک» انگلیسی است که می گوید: «دولت ها در ابعاد سیاسی مسئول اخلاق فردی شهروندان خود نیستند»

در این کارکرد، مساجـد به عنوان یک پایگـاه دینی و غیردولتی نقشی مهم در جهت پرورش فضیلت های اخلاقی ایفا می کند و در حکومت های اسلامی بازویی برای دولت استتا نقش تربیت اخلاق فرد و جامعه را. ایفا کند.

در تبیین نقش مسجد در پرورش و رویش فضلیت های اخلاق فردی، تنها این مفهوم منطقی کفایت می کند که بنابر آیات الهی و متون روایی، اصولاً بنای مسجد و ساخت و تعمیر مساجد و نیزحضور در آن،آداب و شرایطی دارد که همان ایمان به مبدأ و معاد و«عبودیت خداوند» است. این مقدمات و آداب و شرایط، اولین مرحله از زدودن رذیلت های اخلاقی و آراسته شدن به فضیلت های اخلاقی است.

کارکرد مساجد در ارتقاء کیفیت و بهبودبخشی اخلاق فردی چنان مؤثر است که پیامبر اکرم می فرمایند:

«إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یتَعَاهَدُ الْمَسْجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالإِیمَانِ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ:  إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَی الزَّکَاةَ)الآیَةَ»

اگر شخصی را دیدید که مرتب به مسجد رفت و آمد می کند به ایمان وی شهادت دهید، زیرا خداوند متعال می فرماید: مساجد خدا را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را بر پا دارد، و زکات را بپردازد... .

2) کارکرد آموزشی ـ تربیتی مسجد

مسجد از آغاز تأسیس تاکنون، به عنوان یک مرکز و دانشگاهی علمی به ویژه در آموزش دین و معارف اسلامی نقشی پررنگ دارد. آموزش علوم تخصصی در مساجد، با توجه به قداست و فضای معنوی و آرامش بخش آن که روح تعهد را در افرادرشد و توسعه می دهد، بسیار اثربخش است. عناوین و مصادیق کارکرد آموزشی مسجد، از زمان پیامبر اکرم تاکنون فراوان است که چند نمونه رابرمی شمریم:

الف) روزی فردی به نام جَرِیر همراه با ده نفر از افراد قبیله خویش در فاصله نماز صبح و طلوع آفتاب به حضور پیامبر اسلامآمدند و گفت وگوهای علمی مفصلی را با آن حضرت در میان گذاشتند. نیز از قول عبدالله بن عم نقل شده است که:«پیامبر شب ها گاه تا دیر وقت پیرامون تاریخ بنی اسرائیل برای ما سخن می گفت

ب) امام علی می فرمایندمَنِ اخْتَلَفَ إِلَی الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَی الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آیَةً مُحْکَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًی أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَی هُدًی أَوْ یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَةً أَوْ حَیَاءً» کسی که به مسجد رفت و آمد می کند، یکی از فواید هشتگانه نصیب او می شود: برادریمفید و با ارزش در راه خدا، یا علم و دانش نو، یا دلیل و برهان محکم(برای تثبیت عقاید) می یابد، یا کلماتی که موجب هدایت شود(می شنود)، یا رحمت مورد انتظاری(شامل حال او می شود)، یا مواعظی که او را از فساد و گناه باز دارد، یابه خاطر ترس یا حیا و آبروی خود گناهی را ترک می کند.علامه مجلسی(ره) مفهوم علم مستطرف را علم بدیع و تازه و معرفتی جدید می داند.

ج) دکتر «محمد شوقی الفنجزی» استاد اقتصاد دانشگاه قاهره، در نجف اشرف به دیدار آیت الله شهید سید محمدباقر صدر(ره) در منزلش رفت، از شهید صدر پرسید که دانش آموخته و فارغ التحصیل کدام یک از دانشگاه های جهان هستید؟ شهید صدر در پاسخ گفت که در هیچ دانشگاهی تحصیل نکردم و تنها در «مساجد نجف» تحصیل کرده ام. دکتر شوقی به وی گفت: «حقا که مساجد نجف بهتر از دانشگاه های اروپاست.» دکتر شوقی پس از بازگشت به قاهره، به دکتر «زکی نجیف محمود» پیشنهاد ترجمه عربی به انگلیسی کتاب «مبانی الاستقراء» را داد و کتاب های «فلسفتنا» و «اقتصادنا» را برای روژه گارودی فرستاد.

د)امیرالمؤمنین بر منبر مسجد کوفه برای مردم خطبه می خواند. پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: «مردم از من بپرسید که دانش چون دریا در سینه ام موج می زند» آنگاه(ابن الکواء) برخاست و پرسش های گوناگونی را درباره معنای برخی از آیه های قرآن و معارف دینی مطرح کرد، او هم چنین در میان پرسش های خود از قوس و قزح، کهکشان و تاریکی ای که در ماه دیـده می شود، سئوال کرد و امام۷ به تمامی پرسش های او پاسخ گفت.

3) کارکرد مسجد در تمدن و فرهنگ اسلامی

مسجد در میان همه ملل و نحل نماد عینی فرهنگ و هنر مسلمانان به شمار می آید. بررسی مساجد از این نگاه زبانی گویا و به تصویر کشاندن اراده و همت بلند هنرمندان مسلمان برای پایایی دین از بُعد روانی و احساسی و زیبایی هنری است. به همین سبب گردشگران، باستان شناسان و پژوهشگران را مجذوب و شیفته خود کرده است.مسجد، ضمن آن که سبک معماری هنر اسلامی و تمدن دینی را بازمی شناساند، خودباوری، خلّاقیت و تلاش و پشتکار هنرمندان مسلمان را که با استعانت از پروردگار، این همه هنرهای ظریف اسلامی ـ ایرانی که همگن با روح و فطرت انسان است را در سایه سار دین و عرفان ناب توحیدی به مردم معرفی می کند.

مساجد با رویکرد معماری هنر اسلامی توانسته است بسیاری از انسان ها را به باورهای فطری خود رهنمون نماید و حس دین باوری و خدامحوری را در روح بشر زنده نگهدارد.

قدمگاه پیامبران:، و امامان: در برخی مساجد و مقدس شدن این مکان ها به عنوان جلوه گاه آثار و تمدن انسانی می تواند گامی در راستای تقریب مذاهب و ادیان نیز باشد. به عنوان نمونههفتادپیامبر و هفتاد وصی پیامبر در «مسجد براثا» در بغداد به اقامه نماز و عبادت پرداخته اند.

مسجد جامع أموی دمشق بر زمینی بنا شده است که قداست سه هزار ساله دارد. این مسجد هزار سال قبل از میلاد، معبد حدّاد(خدای تندر و طوفان) اقوام آرامی بود که در اوائل قرن اول میلادی، رومیان در این مکان معبدی برای پرستش «ژوپیتر» بنا کردند و در اواخر قرن چهارم میلادی، مکان مقدس مسیحیان شد و در سال ۶۳۶م، مسیحیان و مسلمانان به طور مشترک از آن استفاده می کردند. سپس مسجد فعلی در سال ۷۰۶ تا ۷۱۵م ساخته شد. در سال ۲۰۰۱م پاپ ژاپن پل دوم به عنوان اولین دیدار پاپ از یک مسجد اسلامی، از این مسجد دیدن کرد.

۴) کارکرد سیاسی ـ نظامی مسجد

با بررسی تاریخ سیاسی و مبارزاتی تمدن اسلام، درمی یابیم که کلیه غزوات پیامبر اکرم و مبارزات اجتماعی امامان: و انقلاب ها و جنبش های آزادی بخش اسلامی از پایگاه مساجد آغاز گردید.

مسجد پیامبراکرم در مدینه، فقط مهم ترین مرکز فعالیت عبادی،اجتماعی و سیاسی مسلمانان نبود، بلکه اتاق فکر ومرکزمشاوره های نظامی مسلمانان هم بود.

امام خمینی۱بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران نیز که مردم را علیه حکومت ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران برانگیخت، توده های میلیونی را از طریق مساجد گردآوری نمود. ایشان مکرر در بیاناتشان،به این امر اذعان داشتند؛ چنان چه فرمود:«مسجد مرکز تبلیغ است، در صدر اسلام از همین مسجدها جیش ها، ارتش ها راه می افتاده، مرکز تبلیغ احکام سیاسی اسلام بوده مسجد

بدون شک خاستگاه و منشأ موقعیت و موفقیت های کنونی جهان اسلام و بیداری اسلامی، و به خصوصپیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی از همین کارکرد مسجد برخاسته است.

مبارزات امام علی با پیمان شکنان(ناکثین)، ستم پیشگان(قاسطین) و آشوب طلبان(مارقین) از درون مسجد کوفه آغاز شد و در نهایت در همین مسجد نیز به شهادت رسیدند.

مبارزات انقلابی حضرت زینب و خطبه وی در مسجد کوفه و نیز خطبه امام سجاد در رویارویی با یزید در مسجد بود که تکمیل کننده قیام عاشورا گردید.

قیام سربداران در قرن هشتم هجری، نهضت مشروطه ایران، قیام مردم در مسجد گوهرشاد علیه حجاب زدایی،سخنرانی امام خمینی در مسجد أعظم قم و مبارزات رهبران دینی ـ مذهبی از مساجدی چون: مسجد هدایت، مسجد ابوذر، مسجد قبا و غیره بیانگر کارکرد سیاسی ـ رسانه ای و نظامی مساجد است.

«ماروین زدیتس» جامعه شناس و نظریه پرداز فرانسوی که علل و فرایند انقلاب ها را در کشورهای گوناگون مطالعه نمودهاست، می گوید: برای مطالعه انقلاب ها باید چهار حوزه مورد بررسی قرارگیرد.

۱. رهبری

۲. سازماندهی

۳. توده های مردم

۴. واکنش حکومت

با توجه به نظریه فوق، بدیهی است که «مسجد» سه حوزه از چهار حوزه ذکر شده را می تواند به بهترین شکل مدیریت نماید.

۵) کارکرد مسجد در امور تعاونی و اجتماعی

مسجدالنبی از مهم ترین پایگاه های امور اجتماعی در مدینه بوده است و این نقش در کلیه مساجد تاکنون نیز ادامه دارد. قداستمکانی مساجد و تقوای فعالان و دست اندرکاران و اهل مسجد، مهم ترین وجهی است که می تواند کمک شایانی به بهتر برگزارشدن امور اجتماعی و تعاونی مردم در مساجد ایفا کند. قضاوت که از جمله مهم ترین امور اجتماعی است، توسط پیامبر اسلام در مساجد انجام می شد و غالب ملاقات های مردمی پیامبر اسلام۶در مساجد بود. مساجد همواره محل رسیدگی به مشکلات و تأمین نیازهای اضطراری مردم بودهاست. هم چنین مساجد، پایگاه اطلاع رسانی جمعی و کانون ارتباطات و پایگاه هماهنگی و کمک رسانی و امداد در حوادث غیرمترقبه و بلایای طبیعی است.

مسجد پایگاه دکترین مهدویت

با توجه به تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جهان در عصر نوین، بایسته استکه مساجد با همدلی و سخت کوشی مسلمانان و به صورت شبکه ای، کارکردهای ذیل را ایفا کنند که از مهم ترین آنها مساجد به عنوان پایگاه دکترین مهدویت می باشد.

نظریه فراگیر توسعه و جهانی شدن، کلیه مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادیجهان را تحت الشعاع قرار داده است و مهم ترین دغـدغه اندیشمنـدان و آزادی خواهان و صاحبان فکر است.

این مبحث که از نظریه دهکده واحد جهانی «مارشال مک لوهان» و یا از اندیشه «برژینسکی» مسئول أسبق شورای امنیت ملی امریکا در دوران ریاست جمهوری ریگان اخذ شدهاست، به مدد فنآوری و ارتباطات پیشرفته رسانه هایی چون ماهواره ها، اینترنت، بر مبنا و این هدف ارائه گردیده که فارغ از مرزها و حذف علایق ملی مردم، بسته های یکسان فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را برای رفاه بهتر زندگی فردی و اجتماعی در اختیار انسان قرار دهد.

روند جهانی شدن و مباحث پیرامون آن و موضع گیری اندیشمندان آزادی خواه، خصوصاً از ناحیه ادیان بزرگ جهان مثل اسلام و تمدن-های هندوئیسم و کنفوسیوس در قبال این پدیده، نشان از سکولاریسم و غرب گرا بودن این جریان دارد. در مقابلِ جهانی سازی به سبک غربی، دین اسلام و مذهب تشیع، نظریه حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و دولت کریمه جهانی یا(دکترین مهدویت) را ارائه داده است. البته این نظریه در ادیان الهی و غیرالهی قبل از اسلام نیز با اندکی تفاوت وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد مصادره این نظریه به نام غرب و آمریکا، یک امر غاصبانه است.

تفاوت های عمده ای بین دو نظریه(جهانی شدن) و(دولت کریمه جهانی) وجود دارد که مهم ترین چالش های آن در مباحث کلان و خرد فرهنگی و نوع استقبال مردم از آن است.

دکترین مهدویت یا دولـت کریمه جهـانی از برنامه های خداونـد است که به نیازهای فطری و مادی و معنوی انسان آگاه است. در حقیقت دولت کریمه جهانی پاسخ به یک نیاز اساسی فطری انسان است که در طول تاریخ بشریت بی پاسخ ماندهاست. بیداری فطرت و بازگشت به گوهر وجودی انسان، شناخت خواسته های مشروع، تفکیک رفاه حقیقی و دروغین، بازیابی مسیر سعادت و شناسایی رهبران شایسته، نیازمند دانش و آگاهی است.لذا شایسته است این دانش و بینش و گرایش از مکانی برخاسته شود که خداوند با فرمان بنا و احداث آن، همگان را به سوی آن فراخوانده است. این مکان مقدس جایی جز مسجد نمی تواند باشد.

این پایگاه انسان سازمی تواند افرادی که این ایده را به درستی درک کرده و با تمام وجود از آن دفاع می کنند،آموزش، تربیت، بسیج و راهبری نماید تا با گسترش اخلاق حسنه الهی، در گسترش و تعمیق اندیشه دکترین مهدویت تلاش نمایند.

نقش مساجد در همه زمینه ها از جمله اتحاد مسلمانان جهان و ایجاد شبکه ارتباطی نهادهای اجتماعی در مسیر تحقق دولت کریمه جهانی بسیار پرثمر و حساس است.

امام علی نیز رابطه بین حکومت جهانی و مسجد را در چهارده قرن پیش با جمله ای شیوا بیان کرده است:

«إِنَّالدُّنْیَامَنْزِلُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَاوَ...مَسْجِدُأَحِبَّاءِاللَّهِ وَمَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَمُصَلَّی مَلَائِکَتِهِ وَمَتْجَرُأَوْلِیَائِهِ اکْتَسَبُوافِیهَاالْجَنَّةَوَرَبِحُوافِیهَاالرَّحْمَةَ» دنیا، مسجد دوستان خدامحور است. این کلام در حقیقت بیان می دارد که دنیا به مثابه یک مسجد بزرگ برای دوستان خداست.

مساجد معجزه دوم پیامبر اکرم

مساجد به عنوان یک نهاد دینی و فرهنگ ساز در جامعه مسلمین از چنان جذابیتی برخوردار است که بیش ازچهارده قرن همواره در حال گسترش کیفی و کمّی است.

تأثیرات شگرف مساجد در تهذیب نفس انسان و تعالی جامعه و تربیت انسان های خداجوی و متعهد و کارکرد راهبردی آن در فرایند تحقق دولت کریمه جهانی در طول تاریخ، پیدایش آن را به نقطه ای رسانده است که می توان آن را «معجزه دوم پیامبر اسلام» نام داد و نظریه «مساجد به عنوان معجزه دوم پیامبر اسلام را ارائه داد

پس از مسجدالحرام اولین پایگاه عبادی مسلمانان،حضرت محمد در آغازین روزهای حکومت اسلامی خویش در مدینه، مسجد قبا و پس از مسجد نبوی را تأسیس نمود.

قرآن به عنوان معجزه اول پیامبر أعظم شمرده شده و هیچ گونه اختلافی در آن نیست، اما از میان سایر یادگارهای پیامبر اکرم می توان مسجد و کارکرد آن را به عنوان معجزه دوم پیامبر خدا۶نام برد. البته اثبات این نظریه نیازمند پژوهشیعمیقاست، اما از جمله دلایلی که می توان با استناد به آن این نظریه را مطرح نمود، آن است که:

اولاً؛ مساجد جایگاه قرآن و قرائت قرآن و أنس با آن است که این امر به منزله ارج گذاری به معجزه اول پیامبر اکرم است.

ثانیاً؛ از آغاز وحی به پیامبر اکرم۶مساجد به عنوان خاستگاه و پایگاه اجتماعی ـ سیاسی دین اسلام تأسیس شد و در نهضت دکترین مهدویت تا برپایی حکومت جهانشمول امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)هموارهدر قالب مهم ترین پایگاه نهضت های اسلامی ایفاء نقش خواهدکرد.

شیخ طوسی(رحمه الله) در کتاب تمهیدالاصول در تعریف معجزه می گوید: معجزه عملی است که حداقل چند شرط داشته باشد:

۱- باید به عنوان کار منسوب به خدا از همه کارها برتر باشد؛

۲- باید کاری بدیع و تکرار نشدنی برای انسان ها باشد؛

۳- برهم زننده قواعد و قوانین عرف همیشگی پدیده ها باشد؛

۴- برای تصدیق ادعای مدعی صورت بگیرد.

براین اساس، می توان مساجد و کارکرد آن را به عنوان یک پدیده اجتماعی منسوب به خدا؛غیرقابل مقایسه با سایر پدیده های مشابه مثل کلیسا و کنیسه؛و در جهت اهداف بزرگ ترین معجزه(یعنی قرآن) پیامبر اکرم۶دانست که اندیشه تأسیس آن و بیان نقش ها و کارکردهای آن توسط پیامبر اکرم و به اذن خداوند انجام گرفته است و در طول قرن ها ماندگار و در آینده نیز پا برجا خواهد بود و این به مثابه معجزه ای کوچک تر از قرآن کریم و برتر از سایر معجـزات پیامبر اکرم می باشد.

نتیجه گیری و پیشنهادات

با توجه به نقش ها و کارکردهای گسترده مساجد و گرایش و توجه انسان ها و آزاد اندیشانبه این نهاد اجتماعی و نیز به دلیل آسان بودن دسترسی به این مکان مقدس، ضرورت دارد تا با نگاهی نو و متناسب با عصر و دهه پیشرفت و عدالت خواهی جهانی، به بازتعریف نهاد مساجد پرداخته و کارکردهای نومتناسب با مقتضیات زمان را مطرح کرد. بدین منظور چند مورد به عنوان نمونه پیشنهاد می گردد:

۱) با همفکری اندیشمندان مسلمان، جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصین امور تربیتی ابعاد کارکرده ایناشناخته مسجد بررسی گردد تأثیرگذاری مساجد را در سلامت روانی فرد و جامعه افزایش دهیم.

۲) کارکردها و نقش های بالقوه که تاکنون زمینه بروز نداشته اند را، با مشورت فقها و اندیشمندان حوزه های علوم دینی و اجتماعی تعریف و تدوین گردد.

۳) مساجد، کارکرد جدیدی را در قالب«پایگاه دکترین مهدویت» پذیرفته و نقش مهمی در جهانی سازی و ساختار دولت کریمه جهانی ایفا نماید.

۴) نظریه «مسجد معجزه دوم پیامبر اکرم» مورد کنکاش و و پژوهش عمیق و گسترده قرار گیرد تا بتوان تحولات اساسی را در جامعه و عصر دهکده جهانی پایه ریزی نمود.

 

منابع

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه.

3. محمدبن سلامه قضاعی، شهاب الاخبار.

4. میرزاحسین نوری؛ مستدرک الوسائل.

5. ابوزید عمر بن شبه ممیزی، تاریخ المدینة المنورة، ترجمه حسین صابری، قم، مشعر.

6. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة.

7. علامه مجلسی، بحارالانوار.

8. علی رحیمی، رحمت اله، تأثیر ارزشهای اخلاقی در اقتصاد با تأکید برنظریات شهید صدر، ۱۳۸۸.

9. کتانی، عبدالحی، نظام الحکومة النبویة.

10. نوبهار، رحیم، سیمای محمد، انتشارات کوثر، قم،۱۳۷۳.

۱1. موسوی خمینی، روح الله، صحیفه نور.

۱2. رضایی، علی، جایگاه مسجد در فرهنگ اسلامی، ثقلین، ۱۳۸۳.

۱3. www.Masjed.ir

 

farhadiyan بازدید : 457 شنبه 16 خرداد 1394 نظرات (0)

بسمالله الرحمن الرحیم
 
عنوان:
برنامه ريزيفرهنگي در برنامه پنج ساله  ايران از آغازتا امروز
 
گردآورنده:
فهیمهفرهادیان
 
 
رشته:
مدیریت امورفرهنگی
دانشگاهعلمی کاربردی فرهنگ و هنر
استاد:
 
آقای حسن پور
سال 1394

1- در کارها و برنامه های فرهنگی  آن چیزی که باید بیشتر توجه شود مدیریت استراتژیک میباشد یعنی یک تلاش سازمان یافته برای اتخاذ تصمیمات و اقداماتا شایسته یعنی دنبال نقاط قوت و ضعف درون سازمان ها بشناسیم و دومین عامل تهدیدات و فرصا هایی که در فضای بیرونی وجود دارد را باید شناخت اگر ما بتوانیم نقاط ضعف و تهدیدات را کاهش دهیم نقاط قوت و فرصت ها را بیشتر کرده ایم برای رسیدن به اهداف باید ظرفیت سازی کنیم.

2-درمجموع کلان برنامه های فرهنگی آن چیزی که کمتربه آن پرداخته میشود نداشتن یک مدیریت استراتژیک در حوزه فرهنگ است.

3-درجامعه ما اصولا وقتی موضوع استراتژیک مطرح می شود همه اذعان عمومی به سمت فعالیت های اقتصادی و تجاری میرود اما در حوزه فرهنگ ، بایستی به یک سیاست  گذاری واضح برسیم و سرمایه های استراتژیک فرهنگی خودمان را بشناسیم و بعد برنامه ریزی کنیم و ببینیم می خواهیم چه کاری را انجام دهم به چه شکلی برنامهریزی کنیم که این سیاست ها تضمین اجرایی پیدا می کند و راهکارهای اجرایی شدن این استراتژی ها را فراهم کنیم در مرحله بعد ارزیابی میکنیم که چقدر از مسیر و آن اصول چشم انداز که تعیین کرده ایم نسبت به آن راهبردها اجرا شده و بسنجیم چرا و چه مقدار از آن سیاست ها اجرا نشده است ، اگر ما چشم انداز وبرنامه ریزی کلان نداشته باشیم و افق دور دست مان را نبینیم و در نظر نگیریم عملا رسیدن به آن فعالیت هایی که از پیش برنامه ریزی کرده بودیم برای ما دشوار خواهد شد. اما برنامه های فرهنگی نسبت به چند دهه اخیر برای رسیدن به اهداف فرهنگی سازماندگی شده قبلا خیلی ازموسسات و مراکز فرهنگی ما ، جزیره ای و خیلی وقت ها بصورت موازی عمل میکردند.و فاکتورهای مهم چون سازمان دهی ،نظام مند نمودن و هدفمند نمودن موسسات برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب جزء اقداماتی است که حداقل سازمان هایی که متولی فرهنگی هستند باید انجام بدهند.

خیلی وقت ها بعضی از موسسات مسیری را طی می کنند که همین مسیر را قبلا جامع فرهنگی دیگری هم رفته ودچار اشکال شده اند تازه آن اشکالات هم شخصی و بررسی شده و معلوم شده که این مسیر بن بست است باید گفت آسیب شناسی و مطالعه در کارها از قبل صورت نگرفته و اتفاقاتی رخ می دهد.

فعالیت جزیره ای :موسسات و تشکیلات مردم نهاد باید برای خودشان یک برنامه ریزی در راستای نگاه کلان راهبردی خودشان

سید وحید موسوی یکی از فعالان فرهنگی استان خراسان رضوی

مقام معظم رهبری می فرماید باید فعالیت و برنامه و کارفرهنگی منجر به تربیت نیروی انسانی شود راهبرد کلان یا ابرراهبرد تمام تشکیل ها ، مجموعه ها و موسسات باید تربیت نیروی انسانی فعال ،پویا،متخصص و مومن باشد برای راهبرد سازی و اولویت سنجی باید شاخص تعیین کرد . هر موسسه،کانون،مجموعه ،سازمان مردم نهاد باید ناظر بر این ، اولویت خودش را خودش تشخیص دهد در عصه تخصص خودش باشد و در عرصه ها ی فعالیت کنند که توانمندی دارند.دومین نکته باید ببیند در کجا توانایی و توانمندی اثر گذاری است

یعنی اولویت اش اثر بخشی فعالیت اش باشد که خروجی یک تشکیل فرهنگی باید در توان قابل اجرا برای ارتقای کار تشکیلاتی ارائه دهند.

یکی از نقاط ضعف تشکل های فرهنگی و رشد کند در تربیت دینی است خروجی نیروی توامند کم مواجه هستند نکته دیگر وابستگی به بعضی از نهاد های اداری و ساختاری خاص به علت عدم توانایی در تامین منابع ما الزامیست .

نکته سوم: عدم وجود ابتکار- تنوع و به روز نبودن ناظر به رشد فناوری های جدید است از جمله سواد رسانه ای ،دور از بودن از تحولات جامعه ،غیرهوشمندانه عمل کردن است

نقاط قوت تشکل ها رفتن به سمت تشکیل جبهه و  پیدا کردن همدیگر و رفتن به سمت شبکه های تخصصی است.

مثانه قاسمی : مدیر موسسه فرهنگی هنری

یک جامعه زمانی می تواند در مسیر سازماندگی ، رشد و سلامت جرکت کند که عنلکردهای نظام فرهنگی او موفق باشد بخش عمده فرهنگ یک جامعه ،همان عقاید و خصوصیات  یک جامعه است یعنی فرهنگ ،رفتار ها و اخلاقیات فردی انسان ها را شکل می دهد . در واقع فرهنگ همان ذهنیت حاکم بر فرد و اجتماع است.

بگونه ای که رفتارهای فردی و اجتماعی  را به یک سمت هدایت می کند حال سوال این است که در ذات فرهنگ یک همان بحث سازندگی شخصیت انسان ها می باشد آیا در کشور ما متناسب با پیشرفت و ریشه دواندن انقلاب در عرصه های مختلف کار فرهنگی هم پیشرفت داشته است؟{اولویت فعالیت های فرهنگی و تشکیلاتی نه تنها در سال 93 بلکه تا مدت های زیادی باید بحث کادرسازی برای مجموعه های فرهنگی باشد ، اولویت بعدی ایجاد راه هایی برای استقلال مالی مجموعه است ، طراحی کردن یک ذخیره مالی تا جایی که امکان دارد ذخیره مالی تعمیم بدهیم و برای تامین منابع مالی برنامه ریزی کنیم.

ü    ایجاد کارگروهی جهت دوره جریان شناسی فکری و فرهنگی

ü    ایجاد گروهی برای ارزیابی فعالیت های تشکل هاست

ü  یکی از نقاط قوت مجموعه  فرهنگی تربیتی ،جوان بودن و پرنشاط بودن آنهاست}(از رسول محمد قلی میدر کانون دانش پژوهان نخبه)

ارائه راهکار جهت افزایش بازخورد در برنامه فرهنگی:

1-هدف برنامه را مشخص کردن 

 2-عدم انجام کارهای زود با زده 

3-تقویت بنده جبهه فرهنگی 4-یک موسسه یا تشکل فرهنگی خود بازبینی داشته باشد 5-ایجاد خود سازی اخلاقی است

ü   پس از انقلاب اسلامی ایران مقالات و کتاب های بسیاری در زمینه ایدئولوژیک و  دفاع از مبانی شیعه منتشر شده اما تعداد کتاب ها و مقالاتی که در زمینه دفاع از مکتب اهل بیت (ع) برای نوجوانان به زبان ساده منتشر شده است بسیار اندک است باید فعالان فرهنگی حوزه نشر کتاب هایی به زبان ساده و رول منتشر کنند به عنوان مثال نوجوانان را باید با ارزش دو کتاب الغدیر علامه امینی یا المراجعات شرف الدینی آشنا کرد فقط تعریف و ستایش از کتاب کافی نیست باید نوجوانان را با محتوای ایم کتاب آشنا کرد.

ü  قبل از انقلاب رسانه ها آنقدر تاثیرگذار نبودند حالو بعد از انقلاب بیشتر دو چندان شده باید جریان رسانه ای توسط فعالان فرهنگی ایجاد شود که ذهنیت های برادیان وجود دارد را از بین ببرند.

ü  در برنامه ریزی فرهنگی تاکید می شود به فعالیت های هنریب مانند نویسندگی- فیلم وتئاتر که برای افراد تاثیر بیشتری دارد.

ü  نکته مهم در برنامه ریزی برای آموزش و تعالی خانوادهست تشکل ها باید به برنامه های مبتنی برآگاهی بخشی خانواده اهمیت بیشتری بدهند.

ü    دعوت از سخنرانان برجسته که بتوانند ارزش عنصر دینی را در زندگی تشریح کنند.

ü  نقاط قوت در این راستا حرکت مردمی ارزش و ارزش دادن به نسبت ها و بومی کردن فعالیت ها هر دیار بود که نلاشی در خور و شایسته انجام شد و نقاط ضعف ،دوست کردن کارها توسط برخی تشکل ها و مجموعه های مردم نهاد بود.

اگر در تشکل ها مردمی و برنامه ریزی فرهنگی بحث اعتماد و سرمایه های اجتماعی نباشد در واقع شکافی بین دولت مردم بوجود می آید و باید سیستم که چقدر در جامعه اعتماد سازی شده برای اینکه مردم بتوانند یک بستر مناسبی برای پیشبرد اهداف خود داشته باشند.

ماهیت برنامه ریزی های فرهنگی باایجاد تشکل های مردمی براساس  یک ضرورت و تکلیف شرعی است که براساس آن مردم به بهبود شرایط اجتماعی شان کمک میکنند هرتشکلس با وجود به رویکرد و حوزه تخصصی اعضایشان باید به مسائل ورود پیدا کرده و خلائ های موضوع در آن حوزه را پیدا کنند.

       در برنامه فرهنگی به سبک زندگی که جایگاه بسیار محکمی در فرهنگ سازی و تمدن سازی دارد

متوجه می شود.

مطالبه  هدفمند و شخصی از دولت اعم از سه قوه ی و حکومت است و به عنوان مثال در حوزه قاون گذاری ، کنترل بازار ،توزیع و عرضه کالا می شود و مطالباتی از دولت و مجلس داشت که البته باید هدفمند باشد.

    طی سی سال پس از انقلاب اسلامی ،مجموعهمردم نهاد زیادی در سطح مختلف داشتیم که فعالیت می کنند ولی بین 37 دستگاه فرهنگی که کشور  متولی انجام فعالیت های فرهنگی هستند ،کمتر دستگاهی که بتواند انسجام بخشی بین این تشکیلات را ایجاد کند یکی از عوامل پیشرفت کشورهای غربی در
حوزه های مختلف بالاخص حوزه فرهنگی ، منتخب آموزشی است نباید به بحث آموزش کم توجه بوده.

     تولید محتوا با روش های مختلف و ترویج سبک زندگی اسلامی یکی از معیارهای مهم میباشد چون ستون خیمه ، تمدن اسلامی است و نباید از سکه بیفتد . همانطور که رهبری هم اشاره فرمودند باید در این مسئله تبدیل به فرهنگ شود دو سبک زندگی غیر اسلامی که در جامعه نفوذ کرده و فرهنگ شده باید با روش مهندسی فرهنگی و فرهنگ سازی درست ، به سبک زندگی اسلامی تغییر کند.

     نکته دیگر با توجه به فضایی که بعد از یازدهم در کشور با آن مواجه هستیم ، برخورد قدرتمندانه  علمی ومعقول با فضای غرب گرایی و جهانی سازی آمریکایی است ما باید کد خدا بودن آمریکا را از سکه بیاندازیم (محمد حسین دعائی یک از فعالان فرهنگی).

        منبع از ماهنامه فرهنگی تشکیلاتی حلقه وصل

مقدمه:

برخی نقطه آغاز استفاده از برنامه ریزی به شیوه مدرن در ایران را تشکیل شورای برنامه ریزی در سال 1316 می دانند و عده ای دیگر شروع این پروسه را استفاده محدود حکومت پهلوی اول از تفکر برنامه ریزی در سال 1312 ؛ اما اگر توسعه را فرآیندی با ابعاد مختلف و مجموعه اهداف گوناگون بدانیم که جنبه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه را شامل می شود و برنامه توسعه را مجموعه اسنادی بر می شمرد كه در آن شرایط مطلوب در چارچوب محدودیت ها و منابع ترسیم و خط مشی ها و سیاست های مناسب برای تحقق آن مشخص می شود. نخستین برنامه مدرن توسعه  کشور در سال 1327 و تحت عنوان" برنامه هفت ساله عمرانی" تصویب شد که برای هدایت درآمدهای نفتی و با نگاهی تمرکزگرا تدوین شده بود و بعدتر به دلیل بزرگتر شدن حجم دولت و افزایش هزینه های جاری دستگاه های دولتی از مسیر خود منحرف شد.

برنامه های بعدی عمرانی نیز در نگاهی کلی سرنوشتی مشابه داشتند و عمدتا به دلیل گرایش به اقتصاد دستوری و تکیه به مدیریت متمرکز دولتی نتوانستند در چارچوب پیش بینی های انجام شده، به مدیریت منابع بپردازند و فراز و نشیب های فراوان در سیاست های پولی و بازرگانی دولت خصوصا دراواخر دهه 40 و نیمه اول دهه 50 شمسی  موفقیت زیادی برای آنها رقم نزد.

نا کارآمدی، تک بعدی و اقتدارگرایانه بودن الگوهای مورد استفاده در تدوین برنامه های توسعه پیش از انقلاب و لحاظ نشدن جنبه های مختلف هنجارهای ارزشیو فرهنگی کشور و ناهماهنگی با شرایط بین المللی در کنار رشد بی سابقه درآمدهاینفتی ، علی رغم برخی موفقیت های مقطعی و تجارب ارزشمند، عملا نتیجه ای جز گرایش به سمت اقتصادی دولتی تر و مرکز محور نداشت. با وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 و ملی شدن برخی صنایع، انحصار بانک ها در دست دولت و به دنبال آغاز 8 سال جنگ تحمیلی، نظام برنامه ریزی و توسعه تا اواخر دهه 60 ، برای مدتی بیش از یک دهه ، فرصتی برای عرض اندام نیافت. با پایان رسمی جنگ در سال 1367 و ضرورت بازسازی اقتصاد آسیب دیده کشور، بهبود وضع معیشتی مردم، اولین برنامه پنج ساله توسعه کشور از سری پنجگانه این برنامه ها، در سال 1368 آغاز شد و به اجرا درآمد. از این چهار برنامه، برنامه پنجم هنوز روی میز است اما پرونده چهار برنامه، یکی پس از دیگری مختومه شده است. در ادامه نوشتار حاضر نگاهی داریم به کلیات، اهداف و محورهای برنامه اول تا چهارم. محتوای این گزارش بر اساس تحلیل ها و آثار منتشر شده در سالهای اخیر جمع آوری شده است.

برنامه توسعه پنجساله اول(1372- 1368) 

برنامه پنجساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دوره 1372 - 1368 ، با انتخاب راهبرد «آزادسازی اقتصادی » آغاز شد. هدف اصلی این برنامه آن بود كه با سرمایه گذاری دولت در زمینه بازسازی خسار تهای جنگ تحمیلی و بهره برداری حداكثری از ظرفی تهای موجود، روندهای منفی اقتصادی حاكم را به نفع ایجاد رشد اقتصادی در كشور تغییر دهد و بستر تداوم رشد در آینده را فراهم کند. از این رو، برنامه اول توسعه به «برنامه سازندگی » شهرت یافت كه مركز ثقل برنامه بود.

برنامه پنجساله دوم توسعه  (1378-1374)

استراتژی اصلی برنامه دوم توسعه تثبیت دستاوردهای برنامه اول توسعه، ایجاد ثبات در روندهای اقتصادی كشور و كاهش بار سنگین تحولات اقتصادی بر جامعه بود. این برنامه از جهت ساختار و ماهیت تفاوتی با برنامه اول نداشت و مبتنی بر آزادسازی اقتصادی و خصوصی سازی بود. برنامه دوم نیز رشد و توسعه اقتصادی را از اصلی ترین اهداف خود می دانست و تأكید خاصی بر پایداری آن داشت. «برنامه ثبات اقتصادی » عنوان دیگر برنامه دوم توسعه بوده است.

برنامه پنجساله سوم توسعه (1383- 1379)

مشکلات ساختاری برنامه اول و دوم توسعه ، نگاه اجتماعی به مسایل اقتصادی در داخل و سیاست تنش زدایی در روابط بین الملل و بهبود روابط در اوپك و ارایه طرح ساماندهی اقتصاد در سال 1377 ، منجر به شکل گیری سرمشق اصلاح ساختار اقتصادی با رویکرد داخلی در برنامه سوم توسعه شد. از این رو، مهم ترین ویژگی برنامه سوم توسعه، سعی در فراهم ساختن الزام های تحققیك توسعه پایدار بود.

براساس این، برنامه سوم با راهبرد اصلاحات اقتصادی مبتنی بر رویكرد « توسعه اقتصاد رقابتی » از طریق حركت به سمت آزادسازی اقتصادی همراه با شکل گیری نظام جامع تأمین اجتماعی و اصلاحات قانونی و نهادی و لغو انحصارات برای فراهم شدن زمینه های مشاركت بخش خصوصی و کاهش تصد یگری دولت طراحی و تدوین شد. از این رو، برنامه سوم توسعه به «برنامه اصلاح ساختاری » نیز مشهور بود كه این موضوع، نقطه اتكا و مركزی برنامه سوم به شمار می آمد.

برنامه پنجساله چهارم توسعه  (1388- 1384)

مهم ترین ویژگی برنامه چهارم توسعه تهیه و تصویب آن در چارچوب سند چشم انداز بیست ساله و پس از ابلاغ سیاستهای کلی برنامه توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی است. هدف از این نوع برنامه ریزی، نگاه فعال و آینده ساز به مسایل بود كه لازمه این نوع نگاه، حرکت بر پایه مدیریت چشم انداز است. در چارچوب چشم انداز، برنامه ریزی ها و حرکت های فردی و اجتماعی در راستای آینده سازی جهت گیری می شوند. در این چارچوب، تمام قلمروهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی به صورت یک کلیت مطرح است. همچنین تحولات صورت گرفته در نظم جهانی به خصوص در عرصه اقتصاد و مطرح شدن مباحثی مانند همگرایی سیاست ها، جهانی شدن تولید، نظام جدید تقسیم كار بین المللی، بهره مندی از علوم و فناوری پیشرفته، دگرگونی در قلمروی فعالیت دولت، الزامها و قانونمندی های مهم در نظم جدید جهانی، موجب شد در برنامه چهارم توسعه علاوه بر تأكید بر ادامه سیاست های اصلاح ساختاری برنامه سوم توسعه، پایه های جدیدی برای تغییر در روند توسعه كشور پیش بینی شود.

برنامه پنج ساله پنجم توسعه  (1395- 1390)

قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، در 15 دیماه 1389 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و اجرای آن با ابلاغ در سال 1390 رسما آغاز شد. بر اساس زمان بندی اجرای این برنامه قرار است در سال 1395 به پایان برسد. تحولات دولت و روی کار آمدن دولت یازدهم با توجه به تفاوت های عمیق سیاست ها و نگاه کلان آن در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی  اقتصادی با دولت های نهم و دهم تردیدهایی درباره شیوه ادامه این برنامه ایجاد کرده است که به هر حال قضاوت درباره کلیات و اجرای آن به گذشت زمان و فرصتی بهتر نیازمند است.

قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران

فصل اول ـ فرهنگ اسلامی ـ ایرانی

 ماده1ـ دولت موظف است با همکاری سایر قوا « الگوی توسعه اسلامی ـ ایرانی» که مستلزم رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه‌ای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخص‌های عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد را تا پایان سال سوم برنامه تدوین و جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد. این الگو پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی مبنای تهیه برنامه ششم و برنامه‌های بعدی قرار می‌گیرد.

تبصره ـ دبیرخانه تهیه این الگو در قوه مجریه مستقر خواهد بود و رؤسای قوای سه‌گانه کشور موظفند با اتخاذ سازوکارهای لازم در هر قوه به فرآیند تهیه آن کمک کنند.

ماده2ـ دولت موظف است بر اساس نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نظامنامه پیوست فرهنگی که تا پایان سال اول برنامه به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌رسد نسبت به تهیه پیوست فرهنگی برای طرحهای مهم و جدید اقدام نماید.

 تبصره ـ معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور که در این قانون به اختصار « معاونت» نامیده می‌شود، در ابتدای هر سال عناوین طرحهای مهم موضوع این ماده را تهیه و به دستگاههای ذی‌ربط جهت اجراء ابلاغ می‌نماید.

قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران

فصل اول ـ فرهنگ اسلامی ـ ایرانی

 ماده1ـ دولت موظف است با همکاری سایر قوا « الگوی توسعه اسلامی ـ ایرانی» که مستلزم رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه‌ای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخص‌های عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد را تا پایان سال سوم برنامه تدوین و جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد. این الگو پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی مبنای تهیه برنامه ششم و برنامه‌های بعدی قرار می‌گیرد.

تبصره ـ دبیرخانه تهیه این الگو در قوه مجریه مستقر خواهد بود و رؤسای قوای سه‌گانه کشور موظفند با اتخاذ سازوکارهای لازم در هر قوه به فرآیند تهیه آن کمک کنند.

ماده2ـ دولت موظف است بر اساس نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نظامنامه پیوست فرهنگی که تا پایان سال اول برنامه به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌رسد نسبت به تهیه پیوست فرهنگی برای طرحهای مهم و جدید اقدام نماید.

 تبصره ـ معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور که در این قانون به اختصار « معاونت» نامیده می‌شود، در ابتدای هر سال عناوین طرحهای مهم موضوع این ماده را تهیه و به دستگاههای ذی‌ربط جهت اجراء ابلاغ می‌نماید.

ماده3ـ به منظور تعمیق ارزشهای اسلامی، باورهای دینی و اعتلای معرفت دینی و تقویت هنجارهای فرهنگی و اجتماعی و روحیه کار جمعی، ابتکار، ترویج فرهنگ مقاومت و ایثار، تبلیغ ارزشهای اسلامی و انقلاب اسلامی و گسترش خط و زبان فارسی، دولت مکلف است حمایتهای لازم را از بخش غیردولتی اعم از حقیقی و حقوقی در موارد زیر به عمل آورد:

الف ـ برنامه‌های اجرائی دینی، مذهبی، هنری، فرهنگی، آموزشی و علمی

ب ـ طراحی، تولید، توزیع، انتشار و صدور خدمات و محصولات فرهنگی، هنری، رسانه‌ای، صنایع دستی و میراث فرهنگی

ج ـ توسعه تولیدات و فعالیتهای رسانه‌ای، فرهنگی و هنری دیجیتال و نرم‌افزارهای چند رسانه‌ای و نیز حضور فعال و تأثیر‌گذار در فضای مجازی

د ـ توسعه و راه‌اندازی مؤسسات، هیأتها و تشکلهای فرهنگی، هنری، رسانه‌ای، دینی و قرآنی

هـ ـ اقدام برای حذف اسامی لاتین از سردر اماکن عمومی، شرکتها و بسته‌بندی کالاهای غیرصادراتی

تبصره1ـ دولت موظف است کلیه استانداردهای لازم برای خط و زبان فارسی و تاریخ هجری شمسی را حداکثر تا پایان سال اول تدوین نماید.

تبصره2ـ طراحی، تولید، توزیع و صدور خدمات و محصولات فرهنگی، هنری و سینمایی، رسانه‌ای، صنایع دستی که موجب ترویج فرهنگ برهنگی، بدحجابی و بی‌حجابی و ابتذال باشند، ممنوع است.

ماده4ـ در اجرای منشور توسعه فرهنگ قرآنی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت موظف است

حداکثر تا پایان سال دوم برنامه، اسناد راهبردی توسعه حوزه‌های آموزش عمومی، تبلیغ و ترویج،پژوهش و آموزش عالی قرآنی کشور را براساس پیشنهاد شورای توسعه فرهنگ قرآنی تهیه و برای تصویب به هیأت وزیران تقدیم کند.

ماده5 ـ به منظور تبیین مبانی اسلام ناب محمدی (ص) و فرهنگ غنی قرآن کریم، انقلاب اسلامی و اندیشه‌های دینی و سیاسی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و نیز شناساندن و معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی ـ ایرانی و گسترش خط و زبان و ادبیات فارسی به ویژه برای ایرانیان خارج از کشور، با تأکید بر تقریب مذاهب اسلامی و تقویت گفت و گو و همگرایی بین پیروان ادیان و نخبگان علمی و فکری جهان و توسعه ارتباط و همکاری با مراکز ایرانشناسی، اسلام‌شناسی و صیانت از مفاخر معنوی، فرهنگی و علمی « سند ملی توسعه روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سطح بین‌الملل» تا پایان سال اول برنامه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) با همکاری وزارت امور خارجه و سایر دستگاههای مرتبط، شورای عالی حوزه علمیه قم و جامعه المصطفی العالمیه تهیه و به تصویب هیأت وزیران می‌رسد.

ماده6 ـ به منظور توسعه فضاهای مذهبی فرهنگی و بهره‌گیری بهینه از بقاع متبرکه، گلزار شهدا و اماکن مذهبی و تثبیت جایگاه مسجد به عنوان اصلی‌ترین پایگاه عبادی و تربیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقدامات زیر انجام می‌شود:

الف ـ وزارت مسکن و شهرسازی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و شهرداری‌ها موظفند در طراحی و اجرای طرحهایجامع تفصیلی شهری و هادی روستایی و شهرکها و شهرهای جدید‌الاحداث، اراضی مناسبی را برای احداث مسجد و خانه عالم پیش‌بینی و پس از آماده‌سازی، بدون دریافت هزینه و با حفظ مالکیت عمومی و دولتی در اختیار متقاضیان احداث مساجد قرار دهند.

 ب ـ مالکان اماکن تجاری، اداری و خدماتی جدید‌الاحداث موظفند نمازخانه مناسبی را در اماکن مذکور احداث نمایند. تأیید نقشه مجتمع‌های مذکور منوط به پیش‌بینی محل مناسب برای نمازخانه بر اساس دستورالعمل ابلاغی شورای عالی معماری و شهرسازی است.

 ج ـ سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و شهرداری‌ها موظفند نسبت به احداث یا اختصاص فضای کافی و مناسب برای مسجد یا نمازخانه در پارکهای ملی و بوستانهای شهری اقدام نمایند.

د ـ کلیه دستگاههای اجرائی، مراکز آموزشی، بیمارستانها و مراکز درمانی، مجموعه‌های ورزشی، مجتمع‌های رفاهی، تفریحی و مجتمع‌های تجاری اعم از دولتی یا غیردولتی، موظفند نسبت به احداث یا اختصاص و نگهداری فضای کافی و مناسب برای مسجد یا نمازخانه اقدام نمایند.

هـ ـ وزارتخانه‌های راه و ترابری و نفت موظفند نسبت به احداث مسجد و نمازخانه در پایانه‌های مسافری و جایگاه‌های عرضه سوخت بین‌شهری و همچنین نگهداری و مدیریت مساجد و نمازخانه‌های مذکور از طریق بخش غیردولتی اقدام نمایند.

و ـ به منظور ارتقاء کارکرد فرهنگی و هنری مساجد، برقراری عدالت فرهنگی و ترویج فرهنگ اسلامی و و جذب جوانان و نوجوانان به مساجد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است با رعایت موازین اسلامی ترتیبی اتخاذ نماید تا پایان برنامه حداقل یک چهارم مساجد شهری و روستاهای بالای هزار نفر جمعیت برخوردار از کانون فرهنگی و هنری باشند.

ماده7ـ دولت به منظور زنده و نمایان نگه داشتن اندیشه دینی و سیاسی و سیره عملی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و برجسته کردن نقش آن به عنوان یک معیار اساسی در تدوین الگوی توسعه اسلامی ـ ایرانی و سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ها و تسری آن به مجموعه ارکان نظام، از انجام پژوهشها و مطالعات بنیادی و کاربردی در عرصه فرهنگ‌سازی، آموزشی و تأسیس رشته‌های تخصصی لازم با تکیه بر علوم، فناوری و بهره‌گیری مناسب از ظرفیت دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی و پایان‌نامه‌های دوره‌های تحصیلات تکمیلی با موضوعاتی مرتبط با حضرت امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و ایثار و شهادت در داخل و خارج از کشور و تجهیز کتابخانه‌های عمومی کشور و کتابخانه‌های معتبر خارجی به آثار منتشر شده در این زمینه، در قوانین بودجه‌های سنواتی حمایت مالی می‌نماید. همچنین برای تشویق پدیدآورندگان آثار برتر علمی، فرهنگی، هنری و ادبی مرتبط و نیز چهره‌ها و شخصیتهای انقلابی و عدالتخواه در سطح جهان به ویژه افرادی که اقدامات مؤثر در جهت ترویج اندیشه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری انجام دهند با رعایت اصل یکصد و بیست و نهم (129) قانون اساسی نشان ملی حضرت امام (ره) و رهبری اعطاء نماید.

ماده8 ـ به منظور توسعه انجمنها و قطبهای علمی حوزوی و دانشگاهی، کرسیهای نظریه‌پردازی، نقد و مناظره، دولت از  توسعه آموزشها و پژوهشهای بنیادین کاربردی در حوزه‌های دین و نشر فرهنگ و معارف اسلامی و گرایشهای تخصصی مرتبط حمایتهای لازم

را در ابعاد مالی، حقوقی به عمل آورد

 ماده9ـ به دولت اجازه داده می‌شود به منظور افزایش سرانه بهره‌مندی اقشار مختلف مردم از فضاهای فرهنگی، هنری و ورزشی و ایجاد زیرساختهای لازم برای توسعه فعالیت فرهنگی و هنری اقدامهای زیر را انجام دهد:

الف ـ حداکثر پنجاه درصد (50%) هزینه تکمیل مراکز فرهنگی، هنری، دینی و قرآنی دارای پیشرفت فیزیکی حداقل پنجاه درصد (50%) بخش غیردولتی و همچنین احداث اماکن ورزشی همجوار و متعلق به مساجد و کانونهای فرهنگی ورزشی جوانان بسیج را که تکمیل و بهره‌برداری از آنها برای استفاده عمومی ضروری است بر اساس آئین‌نامه مصوب هیأت وزیران به صورت کمک بلاعوض تأمین نماید.

تبصره ـ در صورت تغییر کاربری این‌گونه مراکز یا تغییر استفاده از عمومی به خصوصی، معادل ارزش کمکهای دولتی به قیمت روز از دریافت‌کنندگان این کمکها أخذ می‌شود.

ب ـ از تأسیس شهرکهای سینمایی، تلویزیونی و رسانه‌ای و اداره آنها حمایت مالی و حقوقی نماید.

ماده10ـ دولت موظف است به منظور ساماندهی فضای رسانه‌ای کشور، مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه و جرایم و ناهنجاری‌های رسانه‌ای، در چهارچوب سیاست و ضوابط مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و فراهم آوردن زمینه بهره‌برداری حداکثری از ظرفیت رسانه‌ای اقدامات قانونی در موارد ذیل را انجام دهد:

الف ـ تهیه و تدوین « نظام جامع رسانه‌ها» تا پایان سال اول برنامه با رویکرد تسهیل فعالیت‌های بخش غیردولتی ب ـ ارتقاء آگاهی، دانش و مهارت همگانی، تقویت رسانه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی همسو و مقابله با رسانه‌های معارض خارجی

ج ـ پیشنهاد، وضع و اجرای سـیاستها و مقررات مورد نیاز و ایجاد و تقویت سازوکارهای لازم برای ساماندهی، نظارت و پالایش محتوای دیداری، شنیداری و نوشتاری در فضای رسانه‌ای کشور اعم از رسانه‌های مکتوب، دیداری، شنیداری، رقومی (دیجیتال)، مجازی و شبکه‌های ارتباطی غیرمکالماتی، شبکه‌های داده و ماهواره‌ای و سامانه‌های مخابراتی به شورای عالی انقلاب فرهنگی

ماده11ـ سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مجاز است:

الف ـ اقدامات قانونی در جهت امکان ایجاد مراکز فرهنگی و گردشگری و نحوه تأسیس مراکز تخصصی غیردولتی را در زمینه میراث فرهنگی از قبیل موزه‌ها، مرمت آثار فرهنگی و تاریخی، کارشناسی اموال تاریخی و فرهنگی و همچنین مراکزی جهت نظارت بر مراکز اقامتی، پذیرایی، دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری با استاندارد لازم و شرایط سهل و آسان را فراهم نماید.

ب ـ از راه‌اندازی موزه‌های تخصصی به ویژه موزه‌های دفاع مقدس و شهدا توسط مؤسسات یا نهادهای عمومی غیردولتی، تعاونی و بخش خصوصی حمایت مالی نماید.

ج ـ ازایجاد مراکز حفظ آثار و فرهنگ سنتی عشایری و روستایی توسط بخش خصوصی و نهادهایعمومی غیردولتی و تعاونی با رعایت موازین اسلامی به منظور توسعه گردشگری آن مناطقحمایت مالی نماید.

د ـ از مالکیت و حقوق قانونی مالکین بناها و آثار و اشیاء تاریخی منقول در جهت حفظ، صیانت و کاربرد مناسب آنها و اقدامات لازم جهت بیمه آثار فرهنگی، هنری و تاریخی حمایت مالی و معنوی نماید.

هـ ـ آثار فرهنگی تاریخی و میراث معنوی حوزه فرهنگی ایران، موجود در کشورهای همسایه و منطقه و سایر کشورها به عنوان میراث فرهنگی را شناسایی و از آنها حمایت نماید.

ماده12ـ دولت به منظور تعمیق ارزشها، باورها و فرهنگ مبتنی بر هویت اسلامی و ترویج سیره و سنت اهل بیت علیهم‌السلام و استفاده بهینه از ظرفیت معنوی اماکن زیارتی به ویژه در شهرهای مقدس مشهد، قم و شیراز نسبت به انجام امور ذیل تا پایان برنامه اقدام می‌نماید:

الف ـ شناسایی دقیق نیازها و مشکلات زائرین، برنامه‌ریزی و تدوین ساز و کارهای لازم جهت ساماندهی امور زائرین و تأمین زیرساختهای لازم از طریق حمایت از شهرداریها و بخشهای غیردولتی

ب ـ توسعه امکانات، فعالیتهای فرهنگی و خدمات زیارتی در قطب‌های زیارتی و گردشگری مذهبی و فراهم نمودن زمینه زیارت مطلوب و اجرای پروژه‌های زیربنایی مورد نیاز در قالب بودجه‌های سنواتی ورزش

ماده13ـ دولت مکلف است به منظور توسعه ورزش همگانی، قهرمانی و توسعه زیرساختهای ورزشی اقدامات زیر را انجام دهد:

الف ـ اعتبارات تملک دارائیهای سرمایه‌ای و هزینه‌ای مورد نیاز را در ردیفهای مستقل در قالب بودجه‌های سنواتی منظور نماید.

ب ـ اعتبار مورد نیاز برای پرداخت تسهیلات در قالب وجوه اداره شده، یارانه سود و کارمزد و یا کمکهای بلاعوض به متقاضیان بخش خصوصی و تعاونی برای احداث، توسعه  و تکمیل واحدهای ورزشی را در ردیف مستقل بودجه‌های سنواتی پیش‌بینی نماید.

تبصره ـ پرداخت هرگونه وجهی از محل بودجه کل کشور به هر شکل به ورزش حرفه‌ای ممنوع است.

ماده14ـ وزارت جهاد کشاورزی موظف است اراضی ملی غیرکشاورزی به استثناء اراضی واقع در مناطق چهارگانه محیط زیست و خارج از حریم شهرها و محدوده روستاها را که مورد نیاز سازمان تربیت بدنی است، به منظور احداث و توسعه اماکن و فضاهای ورزشی تأمین و به طور رایگان به سازمان تربیت بدنی واگذار نماید. همچنین وزارت مذکور موظف است با تأیید سازمان تربیت بدنی، اراضی با شرایط فوق را که مورد نیاز بخش غیردولتی و تعاونی برای احداث اماکن ورزشی است به قیمت ارزش معاملاتی اعلام‌شده توسط وزارت امـور اقتصادی و دارائی با اولـویت به تعاونی‌های ایثارگران واگذار نماید. تغییر کاربری این قبیل اراضی ممنوع است.

 

 

 

 

 

منابع:

این گزارش بر اساس منابع و مقالات مختلف موجود در اینترنت جمع آوری و تنظیم شده است که بخشی از منابع مورد استناد این مطالب عبارتند از:

1- بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران، گزارش اقتصادی و ترازنامه، سالهای مختلف.

2- بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران، نماگرهای اقتصادی. شماره 54 .

3- سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور، سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی، آذر 1382 .

4- سازمان برنامه و بودجه، قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران.

5- سازمان برنامه و بودجه ، قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران.

 

 

2649886366 بازدید : 309 چهارشنبه 13 خرداد 1394 نظرات (0)

در باره نقش زنان در جامعه، همواره دو قرائت متفاوت وجود داشته است، قرائتی که وجه غالب آن "سنتی "بودن است و قرائت دیگری که بر "مدرنیسم " تکیه دارد. دغدغه امروز زنان جامعه ما این است که نه می خواهند چهره سنتی زن دیروزی را بپذیرند و نه چهره بزک کرده و عروسکی که غرب تحمیل کرده است.
دغدغه امروز زنان جامعه ما این است که نه می خواهند چهره سنتی و قالبی زن دیروزی را بپذیرند که تنها در چاردیواری خانه و آشپزخانه انجام وظیفه می کرد و سودایی جز پخت و پز و شست و شو نداشت و موجودی بود مظلوم و کنش پذیر که دنیای بیرون را به مردان وانهاده و خود به تدبیر و تمشیت امور منزل می پرداخت بدون آنکه در تصمیم سازی ها نقشی داشته باشد و یا تصمیم گیرنده اصلی باشد. زنان ما امروز نه آن چهره را می پذیرند و نه رغبتی و اشتیاقی به چهره تحمیلی و بزک کرده ای که غرب برای آنها ترسیم کرده است، دارند. زنی که پا از چارچوب خانه بیرون نهاده و خانه و خانواده را وانهاده و خود در اجتماع به دنبال کسب در آمد و یا جایگاه اجتماعی در تکاپو است و برای کسب انچه "تساوی حقوق " می خواند ، "هویت " خویشتن را به فراموشی سپرده است. نیاز زن امروز به ترسیم چهره ای دیگر و قرائتی نو از نقش زن در جامعه است.
چهره تازه ای که از زن ایرانی باید ترسیم شود ، زن آگاه، مسئول و مدبر است که هم کانون خانواده را گرم نگاه می دارد و چراغ پر فروغ خانه را فروزان تر می سازد و هم دغدغه جامعه پیرامون خود و گرفتاری های آن را دارد.
حقیقت آن است که ظهور انقلاب اسلامی ، بسیاری از ممنوعیت ها را برای حضور زنان متدین در اجتماع برطرف کرد. امام راحل(ره) با تاکید بر این که اگر زنان حضور جدی و فعال در جامعه داشته باشند در اهداف بلند و دراز مدت نظام و انقلاب موثر خواهندبود راه را برای حضور گسترده بانوان در عرصه های اجتماع هموار کردند و زنان میهن اسلامی نیز با این پشتوانه معنوی پا به عرصه فعالیت های اجتماعی گذاشتند. با تاکید معمار کبیر انقلاب بر اینکه " با حفظ فرهنگ و هویت اسلامی ، زن می باید در عرصه های اجتماعی و سیاسی حضوری همراه با حفظ کرامت داشته باشد" و" زنان می باید هم چون مردان در مقدرات اساسی کشورسهیم باشند"،( صحیفه نور ) قرائت جدید از نقش زن مسلمان ایرانی آغاز شد.ا گرچه هنوز تا سرچشمه مقصود راهی بس دراز در پیش است اما این کلام امام راحل (ره) یک معیار کلی و اساسی برای حضور زن در صحنه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی تلقی می شود و راهبرد حضور زن در جامعه را تعیین می نماید.
رویکرد جامعه و مسوولان به این قرائت حضرت امام از نقش زن و جایگاه آن در جامعه و اجرای عملی و گسترش این گفتمان به تمامی حوزه هایی که امام اجازه ورود به ان را صادر فرمودند، نخستین نیاز فرهنگی و اجتماعی زن امروز ایران اسلامی است که پبیش از هرچیز می باید در دستور کار تمامی تصمیم سازان قرارگیرد.
بانوی مجتهده "زهره صفاتی " در تعبیر این کلام امام راحل ( ره) اظهار می دارند:" ما معتقدیم در حوزه مربوط به زنان باید یک سری تحولات فکری قاطع تری اتفاق بیفتد . متاسفانه برخی محدودنگری ها موجب شده که ورود خانم ها بر برخی عرصه های اثرگذار به یک شجره ممنوعه تبدیل شود که اساسا نزدیک شدن به ان محال است و این مساله با آرمان های امام فاصله دارد. امام وقتی می خواستند سفرایی به شوروی بفرستند یک خانم را هم در کنار آقایان فرستادند ، وقتی بحث تدوین قانون اساسی شد ورود خانم ها را به ان مقوله بلا مانع دیدند. ولی امروز در شرایطی شاهد برخی تنگ نظری ها هستیم ."
این بانوی فاضله و دانشمند در ادامه می فرمایند: " مثلا انتظار داشتیم چون نماینده زن در مجلس داریم حداقل در هیات رییسه مجلس نیز از خانم ها حضور داشته باشند ولی چنین نشد. اینها دردهایی است که می باید فکری برای آنها کرد. دردهایی که یقینا با رویکرد به آرا اندیشه های امام بزرگوار می توان آنها را درمان کرد... این موضوع باید اسیب شناسی جدی شود که چه شده ما به این نقطه رسیده ایم."( - ویژه نامه علمی و پژوهشی اندیشه ناب - معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر اثار حضرت امام خمینی(ره ) – مدیریت تحقیقات- ۱۳۸۷خرداد)
همانگونه که از کلام این بانوی فرزانه و متعهد بر می آید، دومین نیاز جامعه زنان، آسیب شناسی جدی این موضوع است که باوجود رهنمودهای قاطع و روشنگرانه حضرت امام و با وجود سیره عملی ایشان مبنی بر تکریم بانوان و اعزاز جایگاه زنان ، چه شد که امروز زنان به رغم برخورداری از بسیاری از شایستگی ها هنوز نتوانسته اند در رده های بالای مدیریتی در نهادهای گوناگون اشتغال یابند ؟
فقدان تعریف صحیح جایگاه زن در جامعه ، مبهم بودن نحوه فعالیت های اجتماعی زنان متناسب با تعریف زن در اسلام ، انتظاراتی که از زن برای ایفای نقش های متفاوت در جامعه و خانواده می رود و ایجاد توازن بین آنها،ضرورت باز تعریف نقش ها و مسئولیت های زنان را ایجاب می کند." اگرچه ظهور اندیشه های امام و نشر آن ، زنان فرهیخته، انقلابی وفعال در عرصه اجتماع و اگاه به مسائل روز و در عین حال پای بند به ارزش های اسلامی" (" اندیشه امام و خیزشی نو در مسائل زنان" پایگاه اطلاع رسانی مطالبه – ۱۴ تیر ۱۳۸۶ ) را به این باور رساند که برای با ایمان بودن کافی نیست که در چاردیواری خانه محبوس بمانند بلکه می توانند با پیش رو قراردادن این فراز از کلام آن بزرگوار که " زنان انسان ساز هستند ، هم چنان که انبیا انسان ساز بودند " و " از دامن زن ، مرد به معراج می رود"( صحیفه نور ) ، در جامعه نیز هم چون خانه به ایفای نقش و قبول مسئولیت بپردازد.
این کلام و دیگر سخنان امام بزرگوار نشان می دهد که " نگاه امام به زن ، نگاهی ذاتی و انسان است نه ظاهری و مادی ، از همین رو براین باور بودند که زن به خاطر نقش هایی که می تواند بپذیرد ، وظیفه و مسئولیت دارد."(اندیشه نو و خیزشی نو...) با توجه به این دیدگاه عالیه حضرت امام ، نیاز کنونی زنان جامعه این است که بستر اجتماعی توسعه و ارتقا مسئولیت و جایگاه زنان به گونه ای فراهم شود که تفسیر های غرض آلوده مفسدان و معاندان نتواند خدشه ای بر آن وارد سازد و به هر بهانه ای نتواند زنان را به گوشه نشینی و عزلت وادارد.
نیاز به ارتقای اگاهی و خودباوری و به موازات آن تلاش برای تحقق عینی اسلام ،بخشی دیگر از نیازهای زن در جامعه امروزی است.مسئولیت اجتماعی زن مسلمان امروز فراتر از هر زمان دیگر است. زن ایرانی امروز، نسبت به اسلام مسئولیت جهانی دارد. او می بایدبیش از هرچیز دغدغه اسلام و اعتلای آن را داشته باشد.
از این رو از هر اقدام و تلاشی که چهره اسلام را در جهان خدشه دار سازد باید دوری گزیند. تمسک به خرافات و باورهای موهوم وپوچ سنتی همان قدر مذموم و نکوهیده است که پیروی کورکورانه از مد و تجمل گرایی غربی.
تلاش برای تحقق عینی اسلام نیز عملی نیست مگر با حمایت از نظام اسلامی که عهده دار این مسئولیت است. زن آگاه و مسئول ایرانی امروز همان قدر که نگران دخل و خرج خانه است نگران تراز پرداخت های کشور و یا هدر رفت منابع نفت و گاز است و نقش خود در جلوگیری از هدررفت منابع و سرمایه های ملی و نیز توانایی تاثیرگذاری بر بودجه ملی وموازنه پرداخت ها را از یاد نخواهد برد.ورود صدها میلیون دلار لوازم آرایشی در سال در جامعه ای که نزدیک به ۱۰ در صد مردم آن زیر خط فقر زندگی می کنند( خبرگزاری فارس ۲۳ تیر۱۳۸۷ -گفت وگو با " موسی الرضا ثروتی" عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس) قلب زن مسلمان را می لرزاند و به او یادآور می شود که این اوست که می باید سهمی از جهاد عظیم برای فقرزدایی در جامعه را بر دوش کشد.
ایران سومین مصرف کننده لوازم آرایشی در خاورمیانه است و بنا بر آمار های غیر رسمی ۲۵ تا ۳۰ درصد کل این محصولات که بخش عمده ای از آن تقلبی و غیر استاندارد است از طریق قاچاق و تجارت چمدانی وارد کشور می شود.( روزنامه ایران ۱۰ اسفند ۱۳۸۴ در گفت و گو با دکتر "علی رادمنش" متخصص پوست و مو)
به نوشته روزنامه ها و مطبوعات ، سالانه حدود یک میلیارد دلار لوازم آرایشی و بهداشتی مصرف می شود( روزنامه کارگزاران ۸ خرداد ۱۳۸۷ ) در کنار این رقم متوسل شدن به انواع جراحی های زیبایی را باید مد نظر قرارداد . طبق آمار جهانی در هر ثانیه در جهان ۲۲ روژ لب به فروش می رسد که بخش عمده مشتریان این مواد در عربستان سعودی و ایران وجوددارند. هم چنین استقبال فراوان از محصولات بهداشتی که به منظور لاغری و زیبایی اندام استفاده می شود حائز توجه است.روزانه در تهران بین ۲ تا ۴ هزار نفر برای تزریق داروی "بوناکس " و رفع چین وچروک ها ی پوستی به کلینیک های زیبایی مراجعه می کنند تا آنجا که گفته می شود هر سال بالغ بر ۱۸۲ میلیارد تومان برای رفع چین و چروک ها هزینه می شود. آمار جراحی پلاستیک زیبایی در کشور به طور دقیق ثبت نشده ولی گفته می شود ایران حائز رتبه اول در جهان است.( توجه شود که در سال ۲۰۰۵ در آمریکا آمار جراحی پلاستیک ۱۰ میلیون و ۲۰۰ مورد بود و در رده دوم قرار داشت.) اگر رقم ۱۸۲ میلیاردتومانی که هر سال در کشور صرف برطرف شدن چین و چروک ها می شود را دقیق بررسی کنیم می بینیم به طور تقریب هر سال در کشور هزینه ای معادل قیمت فروش ۲میلیون بشکه نفت به از بین بردن چین و چروک ها اختصاص می یابد.( منبع پیشین )
چه شده است که جامعه زنان ما ناگهان دستخوش چنین تغییری شده است. یافتن پاسخ این پرسش و آسیب شناسی این مقوله از نیازهای اساسی ما است.
کسب مهارت های لازم برای زندگی از دیگر نیازهای زنان جامعه ماست. مطالعات روان شناختی نشان داده است که زنان در مقابل تنش ، اضطراب و استرس از مردان آسیب پذیرترند( نوابی نژاد،شکوه - روان شناسی زن - تهران – ۱۳۸۵ ) از این رو ضروری است که مهارت های زندگی کردن و مقابله با بحران ها به آنها آموخته شود.
این مهارت ها جدای از آن چیزی است که در نگاه سنتی به زن ، وی را با آن آموزش می دهند و وی در آن ورزیده می شود.منظور از این مهارت ها صرف پرداختن به خانه داری و آشپزی نیست بلکه مهارت هایی است که بتواند در مقابله با بحران ها و مشکلات زندگی قادر به ایستادگی و مقاومت باشد. فکر و روح او را تقویت کند و بهداشت روانی وی را تامین نماید، بیاموزد که در شرایط سخت از تلاش ،تفکر، تدبرو توکل دست برندارد، بیاموزد در تصمیم گیری ها ،مدبرانه و نه احساسی تصمیم گیری کند . توان تصمیم گیری به او آموخته شود و به جای منفعلانه عمل کردن بیاموزد که کنشی عمل کند و در صورت لزوم خود به نوآوری ،ابتکار و کارآفرینی دست زند.
واقعیت این است که زنان ۴۹ و سه درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند در حالی که فقط ۱۱ و دو درصد آنها در زمینه های اقتصادی صحیح و مشروع فعالیت دارند.( خبرگزاری مهر ۱۲ تیر ۱۳۸۷ ) اگر مهارت های اساسی به زنان آموخته شود و روحیه ابتکار و کار آفرینی درآنها تقویت شود دیگر ما شاهد این واقعیت تلخ نخواهیم بود که برخی از زنان هم وطن ما در زیره "قشم " و "کیش" با "چتر بازی" زندگی رابگذرانند.
زنانی که در ازای جا به جایی اجناس قاچاق از قشم به بندر عباس یا ازکیش به تهران ، مزد دریافت می کنند. بسیاری از زنان بومی جزیره قشم به خاطر اعتیاد همسرانشان ، نان آور اصلی خانواده اند و چاره ای ندارند جز این که به این کار متداول در بندر بپردازند.
برای تامین سلامت روان زنان ، بیش از هرچیز تقویت باورهای مذهبی ضروری است . پارسایی وخویشتن داری، رعایت عفاف و حجاب ( به معنای همه جانبه و گسترده حفظ عفاف در کلام ،بیان ، احساس و عمل )بخشی از باورهایی است که می باید بیش از پیش تقویت شوند.
از دیگر نیازهای اساسی زنان امروز،خودباوری و خودآگاهی و به دنبال آن برنامه ریزی اصولی و کارشناسانه در جهت دهی اگاهانه فعالیت ها است .واقعیت این است که هنوز در بسیاری از عرصه های اشتغال و احراز مسوولیت های مهم اجتماعی، راه برای مردان هموارتر و پهنه ها گسرده تر از زنان است. هنوز بستر فرهنگی جامعه و باور بسیاری از بانوان پذیرای این رشد نیست. بنابر این زن و مردی که به لحاظ آموزشی ، مدارج تحصیلی و توانایی های علمی همسان هستند و در شرایط برابر قراردارند به لحاظ حقوقی و حضور در عرصه های اجتماعی دارای ظرفیت برابر نیستند . بر اساس آخرین سرشماری نفوس مرکز آمار ایران ، ۳۶ در صدزنان شاغل کشور دارای تحصیلات دانشگاهی اند در حالی که این رقم برای مردان ۱۳ درصد است.
(روزنامه ایران ۴ تیر ۱۳۸۷ ).
فراهم کردن زمینه های رشد و تعالی زنان پس از انقلاب و تقویت خود باوری در زنان سبب بوجود آمدن رقم بالای ۶۵ درصد ورودی دختران در دانشگاه ها در سال های اخیر شده است ولی مسلما این کافی نیست و گام نخست است. ولی به خوبی نشان می دهد در هرجا زمینه و بستر کافی برای رشد و توانمندی زنان فراهم شده آنها به درستی از آن موقعیت بهره جسته اند.
همه آنچه گفته شد جدا از این واقعیت نیست که زنان ایرانی در همان حال که کار و فعالیت اجتماعی انجام می دهند هم چنان مسائل اساسی خانواده را نیز بر دوش دارند.
برای مقابله با آسیب های اجتماعی و نیز در راستای کاهش با آن، بسیار گفته شده است که تقویت بنیان خانواده و برقراری مناسبات گرم خانوادگی می تواند مانع از بسیاری از لغزش ها و بروز مشکلات در جوانان شود. در همین راستا، ایجاد بستر مناسب در محیط خانواده برای تربیت فرزندان می تواند آنها را به افرادی برومند، مقاوم و فکور در جامعه مبدل سازد. در حقیقت بسیاری از جوانان که در طول زندگی خود دچار مشکل می شوند به علت آن است که بسترهای لازم در محیط خانواده برای تربیت آنها فراهم نشده است.( رستمی، الهه- ماهنامه جامعه مدنی – اکتبر ۲۰۰۷ – لندن).
افزایش میزان طلاق، فرار ار خانه ،اقدام به خودکشی ، قتل همسر، فقدان تمایل به ازدواج، مبین آن است که در جامعه امروزی به لحاظ آموزشی، حقوقی ، اشتغال و فرصت های اجتماعی باید به مقوله خانواده به طور جدی نگریسته شود.مسئولیت بزرگ تربیت انسان بر عهده زن است و انسان می باید احساس ایمنی و خود پنداره مثبت را در دامان او تجربه کند."(معین الاسلام ،مریم- "نقش زنان در مدیریت بحران" ) و همان گونه که امام راحل (ره) تاکید فرمودند:" از دامن زن است که مرد به معراج می رود". از همین رو است که پذیرش مسوولیت در قبال خانواده هم چنان به عنوان یک نیاز قدیمی ولی جدی از سوی زن امروز نیز مطرح است.
خاطر نشان می شود که ضرورت توانمند سازی فکر و اندیشه برای مقابله با آنچه که "تهاجم فرهنگی" خوانده می شود و نیز جلوگیری از گسترش انواع خرافات مانند کف بینی و فال قهوه و غیره را نیز می باید به فهرست فوق افزود.
● جمع بندی و ارائه راهکار
بی تردید ریشه یابی و کالبد شکافی آنچه تاکنون گفته شد، امری بس ضروری و ارزشمند است که در این مقاله جای پرداختن به آن نیست.
با بررسی و جمع بندی مطالب فوق آشکار می شود تلاش مسوولان و از همه مهم تر خود زنان برای رفع نیازها و کاستی های موجود ،بی تردید امکان دست یابی به شرایط مطلوب و بهینه را برای بانوان جامعه فراهم خواهد ساخت.زنان ثابت کرده اند در عرصه هایی که برروی آنها گشوده بوده است حضوری چشمگیر داشته اند که حضور ۶۵ درصدی دختران در دانشگاه ها و رشد بیش از ۵ برابری آن نسبت به پیش از انقلاب موید این مدعا است. هم اکنون اگرچه زنان ما در مقایسه با زنان کشورهای همسایه و بعضا در سطح منطقه از وضعیت بسیار خوبی برخوردارند ولی تا وضعیت مطلوب و رسیدن به جایگاه واقعی زن مسلمان فاصله زیادی دارند. این محقق نمی شود مگر با تلاش مسئولان و از همه مهم تر خود بانوان و پیش ازهمه می باید بسترهای فرهنگی لازم برای اجرای عدالت حقوقی بین زنان و مردان ایجاد شود.
به گفته برخی اندیشمندان می باید از جایگاه زن مسئول ،آزاد ،مستقل و مومن تعریفی صحیح و واقع بینانه ارائه شود و این تعریف تبدیل به گفتمان شود. زنان می باید در عرصه های تصمیم گیری حضور یابند و با تشخیص اولویت ها و برنامه ریزی، کارهای زیربنایی انجام دهند.
تهیه برنامه های جامع و مورد وفاق برای همه اقشار و سنین مختلف زنان ، مطالعه کارشناسانه برای شناخت خلاء های موجود قانونی در حوزه مسائل زنان که گاه به مثابه اهرم های بازدارنده در مسیر توسعه انسانی زنان عمل می کنند، مهم ترین اقدامی است که باید صورت پذیرد.
بسترسازی مناسب برای پرورش ذهنی، روحی و فیزیکی نیروهای جوان و توانمند سازی زنان برای خود اتکایی از طریق آموزش های لازم، گام های مهم دیگری است که باید به سرعت برداشته شوند.

amene بازدید : 349 پنجشنبه 07 خرداد 1394 نظرات (0)

 

index1.png

 

 

موضوع:

تعریف  انواع فرهنگ

 

نام استاد:

جناب آقای حسن پور

 

تهیه کننده:

آمنه همتی

 

رشته :

مدیریت امور فرهنگی

تعریف فرهنگ

در آثار کهن ايران واژهٔ فرهنگ به معنى ادب و تربيت به کار رفته است که با پسوند 'ستان' ، به‌صورت فرهنگستان و به معنى دبستان، و مکتب آمده است.

توجه انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان و فلاسفه به فرهنگ و فرهنگ‌شناسى سبب ارائه تعاريف گوناگونى از اين مقوله مهم انسانى شده است، به‌نحوى که گفته مى‌شود تاکنون بيش از ۳۰۰ تعريف از فرهنگ ذکر شده است.

مفهوم فرهنگ در ايران پيشينهٔ طولانى دارد، و اين امر را مى‌توان در بررسى و مطالعه آثار نويسندگان و پژوهشگران اين سرزمين به‌دست آورد.

واژهٔ فرهنگ از دو جزء 'فر' و 'هنگ' تشکيل شده است. 'فر' به معنى نيروى معنوي، شکوه، عظمت، جلال، و درخشندگى است. علاوه بر اين 'فر' پيشوند است که در اين صورت به‌جاى معنى جلو، بالا و پيش مى‌نشيند. در اينجا 'فر' در معنى پيشوند به کار برده مى‌شود.

'هنگ' از ريشه اوستائى Thanga (سنگ) به معنى کشيدن، سنگيني، وزن، گروه و وقار مى‌باشد. معنى ترکيبى اين دو واژه بيرون کشيدن و بالا کشيدن است که منظور از آن بيرون کشيدن مجموع دانستنى‌ها و نيروها و استعدادهاى نهفتهٔ افراد يک ملت براى پر بار کردن پديده‌ها و خلاقيت‌هاى ناشناختهٔ آدمى است (محمودى بختياري، عليقلي، فرهنگ و تمدن ايران، ص ۳۰-۳۴).

بنابراين کشور يا جامعه‌اى که مى‌تواند اين نيروها و استعدادهاى نهفته را شناسائى کرده، پربار سازد و به‌کار برد، داراى فرهنگى غنى و سازنده است که در واقع مفهوم خلاقيت فرهنگى است، که به‌زعم ويل ‌دورانت تمدن ناميده مى‌شود. حاصل اين جريان منطقي، در شناسائي، پرورش، و کاربرد توانائى‌هاى يک جامعه است.

در اصطلاح بين‌المللى واژه کالچر (Culture)، از واژهٔ لاتينى کالچورا (Cultura)، گرفته شده که خود از کالچورر (Culturer)، به معنى پروراندن، روياندن، بارورى و يا پرداخت و آرايش زمين و درخت است. اصطلاح اگريکالچر (Agreculture)، به معنى کشاورزى از همين ريشه است.

در فرهنگ‌نامه‌ها تعاريف، متعددى از واژه فرهنگ آمده، که به اختصار، تعريفى را که در برهان قاطع آمده، مى‌آوريم:

'فرهنگ بر وزن فرهنج است که علم و دانش و عقل و ادب و بزرگى و سنجيدگى و کتاب لغت فارسى و ... شاخ درختى را نيز گويند که در زمين خوابانيده از جاى ديگر سر برآورده و کاريز آب را نيز گفته‌اند چه دهن فرهنگ جائى را گويند از کاريز که آب آن برروى زمين آيد' .

در کتب و آثار قديم فارسى واژهٔ فرهنگ در مفاهيم مختلف به کار برده شده است به‌‌اندازه‌اى که گاه معانى مجازى جاى معانى حقيقى آن را گرفته است.

برخى از اين معانى عبارت هستند از:

رأي، هوش، عقل، خرد، حکمت، علم، دانش، ادب و تربيت درست، هنر، آگاهي، نيروى سنجش و قوه تميز نيک از بد، شناختن حد هر چيز، فضيلت اخلاقي، مجموع صفات پسنديده، فضايل روحى و معنوي، آرايش جان، موجب سرورى و سالاري، سودمندى و بى‌آزاري، مايه نيکنامي، تندرستى روان، مايه زنده‌دلي، برتر از گوهر، وقار، بزرگواري، شرف، مايه فخر، معيار وزن و قد و اعتبار، ذکاء و فطنت، فر و شکوه و جلال، انديشه درست، هوشيارى.

از زمان پيدايش و رشد جامعه‌شناى علمي، انسان‌شناسى و ديگر شاخه‌هاى مختلف علوم انساني، هريک از صاحب‌نظران به‌زعم خود تعريف تازه‌اى براى فرهنگ ذکر کرده‌اند بعضى فرهنگ و تمدن را يکى دانسته و بعضى ديگر آنها را به‌عنوان دو مقوله جداگانه مورد تبين قرار داده‌اند.

   ازنظر تايلر

اگرچه بعضى از صاحب‌نظران بر تعريفى که تايلر از فرهنگ به‌دست داده انتقاداتى وارد ساخته‌اند، اما گفته مى‌شود که کامل‌ترين تعريفى که از فرهنگ تاکنون مطرح شده از او است. به‌نظر او 'فرهنگ مجموعهٔ آميخته و پيچيده و نظام يافته‌اى است از دانستنى‌ها و شناسائى‌ها، هنرها و باورها و آئين‌ها، حقوق و آداب و رسوم، منشاء خوبى‌ها و بسيارى چيزها که انسان از جامعه خويش کسب کرده است (کتاب فرهنگ ابتدائى).

              

 

ماکس وبر 'Max weber '

'فرهنگ از يک سلسله روش‌ها و زمينه‌ها متأثر است که آن روش‌ها و زمينه‌ها افراد جامعه را به هم مى‌پيوندند و در رفتار و کردار و روابط اجتماعى آنها منعکس مى‌شود' .

 روت‌بنديکت (Ruth bendict)

که از پيروان مکتب شخصيت اساسى و اصالت فرهنگ است، مى‌گويد:

هر نمونهٔ فرهنگى نمودارى از شخصيت مردمى است که وابسته به آن فرهنگ هستند.

وى سپس فرهنگ را چنين تعريف مى‌کند:

فرهنگ اصطلاحى جامعه‌شناختى است براى رفتار آموخته، رفتارى که با آدمى زاده نمى‌شود و برخلاف رفتارهاى زنبورها و مورچه‌هاى اجتماعى توسط ياخته‌هاى نطفه تعيين نمى‌شود. بلکه هر نسل بايد آن را از مردم بالغ بياموزند.

جيمز وست، رالف لينتون و کاردينر از پيروان و پايه‌گذاران اين مکتب مى‌باشند. به‌نظر اين گروه فرهنگ عبارت از سيماى خارجى و کلى نهادها است، که منظور از نهادها 'شکل ثابت طرز تفکر يا رفتار مشترک گروهى از افراد است که از طرف جمع پذيرفته شده و قابل انتقال به سايرين مى‌باشد و سرپيچى از آن موجب آشفتگى فرد يا گروه مى‌شود.

 

 هرسکويتس (Melvile Herskovits)

به‌نظر او فرهنگ اساساً بنائى است مبين تمامى باورها، رفتارها، واکنش‌ها، ارزش‌ها و مقاصدى که شيوهٔ زندگى هر ملت را مشخص مى‌کند و بالاخره عبارت است از هر آنچه يک ملت دارد، از آنچه که مى‌کند و هرآنچه که مى‌انديشد. وى اضافه مى‌کند که يک 'فرهنگ' آن قسمت از محيط است که به‌دست انسان ساخته شده و تأثير پذيرفته است، فرهنگ ماوراء پديده‌هاى غريزى است که فرد از گروه‌هاى انسانى يا به‌وسيلهٔ رفتار آگاهانه آموخته و يا توسط تکنيک‌ها و شيوه‌هاى گوناگون، نهادهاى اجتماعي، باورها و اشکال مختلف تماس و غيره به‌طور ناآگاهانى تحت‌تأثير قرار گرفته است.

 راد کليف براون (Radclif Brown)

وى به‌عنوان جامعه‌‌شناس مى‌گويد:

واقعيتى که من بدان نام فرهنگ مى‌دهم فرآيند فراداد فرهنگى است، يعنى فرآيندى است که از راه آن در يک گروه يا طبقه اجتماعى معين زبان، باورها، تصورات، پسندها، دانستنى‌ها، چيره دستى‌ها و انواع عرف‌ها دست به‌دست از شخصى به شخصى و از نسلى به نسلى ديگر منتقل مى‌شود.

 

جوزف روسک ورولندوارن

در کتاب مقدمه‌اى بر جامعه‌شناسى درباره فرهنگ چنين آورده‌اند:

'فرهنگ به‌نحوهٔ زيستى گفته مى‌شود که هر جامعه‌اى براى رفع احتياجات اساسى خود از حيث بقاء، ادامه نسل، و نظام امور اجتماعى اختيار مى‌کند' (جوزف روسک، رولندوارن، مقدمه‌اى بر جامعه‌شناسي، ترجمهٔ بهروز نبوى و کريمي، ص ۹).

آثار اين انتخاب را در چگونگى تأثيراتى که آدمى در محيط خود مى‌گذارد مى‌توان به‌دست آورد. براساس اين تعريف عواملى مثل هنر، ادب، موسيقي، فلسفه و غيره، را نيز مى‌توان جزء اجزاء فرهنگ به حساب آورد. به اين ترتيب مى‌توان گفت ثمرهٔ واقعى و قابل مشاهدهٔ کوشش انسان‌‌ها در زندگى اجتماعى فرهنگ خوانده مى‌شود.

فرانتس فانون وامه سزر

فانون، متفکر سياه‌پوست، در کنگره جهانى ادبا و شخصيت‌هاى فرهنگى سياه‌پوست که در سال ۱۹۵۶ در پاريس برگزار شد، در گفتار خود با عنوان 'نژادپرستى و فرهنگ' ، تعريف زير را از فرهنگ ارائه داده است، 'فرهنگ عبارت از مجموعه‌اى از حرکات و روش‌هاى فکرى است که از برخورد بشر با طبيعت و با هم‌نوع خود به‌وجود مى‌آيد' (فرانتس فانون، نژادپرستى و فرهنگ، ترجمهٔ منوچهر هزارخاني، ص۴۹). در همين کنفرانس وامه‌سزر، وقتى پيرامون شکفتگى تمدن سخن مى‌گويد، فرهنگ را چنين تعريف مى‌نمايد:

'تمدن هرگز اختصاصى نيست ولازمهٔ شکفتگى او مجموعهٔ کثيرى از منابع تفکر، سنن، اعتقادات، طرز فکرها، ارزش‌ها، مجموعه‌اى از ابزار فکري، مجموعهٔ سنجيده‌اى از احساس و فرزانگى و حکمت است که به آن فرهنگ مى‌گوئيم' .

رابرت ردفيلد

برخلاف ديگران فرهنگ را يک مقولهٔ قراردادى مى‌داند و مى‌گويد:

'فرهنگ تفاهمى قراردادى است که در اعمال و ساخته‌ها تجلى مى‌کند و جوامع را از يکديگر متمايز مى‌سازد' .

گى‌روشه

به‌نظر گى‌روشه فرهنگ عبارت است از:

'مجموعهٔ به هم پيوسته‌اى از انحاء انديشه، احساس کم و بيش صريح که به‌وسيلهٔ اکثريت افراد گرفته شده است و براى اينکه اين افراد گروه معين و مشخص را تشکيل دهند اين مجموعهٔ به هم پيوسته، به‌نحوى که در عين حال عينى و سمبلى است، به‌کار برده مى‌شود' .

 ادوارد سايپر

مردم‌شناس، زبان‌شناس، روانشناس آمريکائى که در زمينه فرهنگ و شخصيت و زبان نظريات قابل توجهى دارد. فرهنگ را عبارت از سيستم رفتارها و حالات متکى بر ضمير ناخودآگاه مى‌داند.

خصوصيات اساسى فرهنگ

۱. فرهنگ يک گروه شامل انواع مدل‌هاى اجتماعى رفتار است که به‌وسيلهٔ همه يا اکثريت اعضاء گروه جامعه عمل به‌خود مى‌پوشد.

۲. جامعه يک اصطلاح فرهنگى است که افراد، به نسبت روابطى که با يکديگر دارند، براى بيان برخى از صور رفتارهاى خود به کار مى‌برند.

۳. مکان حقيقى فرهنگ عبارت از وقوع اعمال و ضوابط بين افراد است، که از نظر ذهنى برخوردار از دنيائى مفاهيم است که هرکس در جهت منافع و روابط خود با ديگران مى‌تواند به‌وسيله آن ابزار هويت کند.

۴. هر فرد معرف جزئى از فرهنگ و شاخه‌اى از درخت فرهنگ گروهى است که به آن تعلق دارد.

alimi بازدید : 2957 چهارشنبه 06 خرداد 1394 نظرات (0)

الف- برنامه ریزی کلی (کلان)

این برنامه ریزی, بیشتر به منظور رسیدن به هدف های کلی و عمومی اقتصادی و اجتماعی انجام می گیرد. مثلاً, برنامه ریزی در زمینه*ی ارتقاء رشد اقتصادی یا صادرات و مبادلات بازرگانی یک کشور را, می توان یک برنامه*ریزی کلی دانست.

 

ب- برنامه ریزی بخشی
این نوع برنامه ریزی, بیشتر در بخش های مختلف تولیدی و اجتماعی صورت می*گیرد. مانند: برنامه ریزی در بهداشت, ساختمان, کشاورزی, مخابرات و مانند آن.
ج- برنامه ریزی در سطح طرح (خرد)
این برنامه ریزی در طرح ها و پروژه*های داخل بخش صورت می گیرد. مانند: برنامه ریزی توسعه ی کلینیک در داخل بخش بهداشت, برنامه ریزی توسعه ی مدارس ابتدایی در بخش آموزشی, یا ارتقاء سطح تولید گندم در بخش کشاورزی.

fallah بازدید : 8434 دوشنبه 04 خرداد 1394 نظرات (0)

 

نگرشی به روش تحلیلی  (SWOT)

 

-         برگرفته از اینترنتپایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دانشجو(عبدالرضا امانی)

تهیه و تنظیم : سپیده فلاح ویشکائی

 

مقدمه:

سازمانها پیوسته در حال تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی هستند از این رو لازم است جهت هرگونه تصمیم گیری و برنامه‌ریزی راهبردی در سازمان نسبت به شناخت وضع موجود از طریق بررسی عوامل محیط درونی و بیرونی اقدام شود. این وظیفه بر عهدۀ تحلیلگران محیطی است که جهت شناسایی فرصتها و تهدیدات بدقت اثر متغیرهای محیطی برتمام بخشها و ارکان سازمان اعم از نهاده‌ها و ستاده‌ها را بررسی کنندبه عبارت دیگر از طریق تحلیل محیطی است که فرصتهاد و تهدیدات محیط مشخص شده و بر آن اساس و با توجه به شناسایی ای که قبل از آن از نقاط قوت و ضعف درونی سازمان باید بدست آمده باشد هدفها را تعیین کرده و رویه‌ها و سیاستهای سازمانی را مشخص می‌کند. این امر به مدیریت یاری می‌رساند در مقابله با فرصتها و تهدیدات محیط بیرونی رویه‌ای هماهنگ و یکپارچه اتخاذ کند و به اهداف خود به نحو شایسته‌ای دست یابد. این امر بخصوص از اوایل دهۀ 80 و به دنبال فشارهای رقابتی برای بیشترسازمانها محرز گردید که برای بقا و تداوم حیاتشان می‌بایست بخشی از توان و انرژی خود را صرف شناخت محیط تجاری خود بنماید ]1[ از این رو مفاهیم و تئوری های مدیریت استراتژیک شکل گرفته و عنصر شناخت وضع موجود جهت مقابله با بحرانهای پیش رو و همچنین فرموله کردن مسیر حرکت در قالب آگاهی از فرصتها و تهدیدات مطرح گردید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معرفی تحلیل SWOT:

تحلیل SWOT برای اولین بار در سال 1950 توسط دو فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد به نامهای جورج آلبرت اسمیت و رولند کریستنسن مطرح شد ]6[. در آن زمان این تحلیل ضمن کسب موفقیتهای روز افزون به عنوان کسب ابزار مفید مدیریتی شناخته شد. اما شاید بیشترین موفقیت مشهود این تحلیل زمانی بدست آمد که Jack Welch از جنرال الکتریک در سال 1980 از آن برای بررسی استراتژیهای GE و افزایش بهره‌وری سازمان خود استفاده کرد.]6

SWOT سرواژۀ عبارات قوتها(Strenghths) ، ضعفها(Weaknesses) ، فرصتها (Opportunities) و تهدیدات (Threats) است ]2[ گام اول در مراحل برنامه ریزی استراتژیک تعیین رسالت، اهداف و ماموریتهای سازمان است و پس از آن می‌توان از طریق تحلیل SWOT که یکی از ابزارهای تدوین استراتژی است، برای سازمان استراتژی طراحی کرد که متناسب با محیط آن باشد. با استفاده از این تحلیل این امکان حاصل می‌شود که اولاً به تجزیه تحلیل محیط‌های داخلی و خارجی پرداخته و ثانیاً تصمیمات استراتژیکی اتخاذ نمود که قوتهای سازمان را با فرصتهای محیطی متوازن سازد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعاریف نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدات:

نقطه قوت: عبارت است از شایستگی ممتازی که بوسیله آن سازمان می‌تواند در زمینه‌هایی مانند نوع منابع مالی، تصویر مثبت ذهنی میان خریداران، روابط مثبت با تأمین‌کنندگان و مواردی از این دست نسبت به رقبا برتر باشد.

نقطه ضعف: نوع محددیت یا کمبود در منابع، مهارتها و امکانات و توانایی‌هایی است که بطور محسوس مانع عملکرد اثر بخش سازمان بشود. عملکرد مدیریت نیز در تشدید نقاط ضعف موثر است.

فرصت: عبارت است از یک موفقیت مطلوب عمده در محیط خارجی سازمان مانند شناخت بخشی از بازار که پیش از این فراموش شده بود. تغییر در وضعیت رقابت یا قوانین و بهبود در روابط با خریداران و فروشندگان]2

تهدید: یک تهدید موفقیت نامطلوبی در محیط خارجی سازمان است مانند قدرت چانه زنی خریداران یا تامین‌کنندگان کلیدی، تغییرات عمده و ناگهانی تکنولوژی و مواردی از این است که می‌توانند تهدید عمده‌ای در راه موفقیت سازمان باشند. ]2

قواعد حاکم بر ماتریس تحلیلی SWOT :

-   چگونه می‌توان با بهره‌گیری از نقاط قوت حداکثر بهره‌برداری را از فرصتها انجام داد (SO)

-  چگونه با استفاده از نقاط قوت می‌توان اثر تهدیدات را حذف کرد یا کاهش داد (ST)

-  چگونه باید با بهره‌گیری از فرصتها نقاط ضعف را تبدیل به نقطه قوت کرد یا از شدت نقاط ضعف کاست (WO)

-   چگونه باید با کاهش دادن نقاط ضعف تاثیر تهدیدات را کاهش داد یا تاثیرشان را حذف نمود. (WT)

به طور خلاصه می‌توان گفت هدف از تحلیل و بررسی فرصت‌ها و تهدیدات محیط خارجی ارزیابی این مسئله است که یک شرکت می‌تواند فرصتها را به دست آورد و از تهدیدات اجتناب کند. بویژه زمانی که با یک محیط خارجی غیر قابل کنترل در زمان کنونی روبرو است ]3



 

 

 

شکل 1: نمونه‌ای از تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدات

قوتهای ما کدامند؟

- تحقیق و توسعه کارآمد

- قوتهای مالی

- کیفیت بالای محصولات

- نیروی انسانی ماهر

 

ضعفهای ما کدامند؟

- روابط ضعیف صنعتی

- مشکلات متوالی مدیریتی

- اعتبار ضعیف در مورد خدمت‌دهی به مشتریان

 

محیط داخلی

 

فرصتهای محیطی

- رقبای ضعیف

- به وجود آمدن بازارهای جدید برا ی محصولات

- کاهش تورم

 

تهدیدات محیطی

- قوانین دولتی در حال افزایش

- کمبود نیروی کار ماهر در محیط

- هزینه‌های رو به رشد تامین مواد اولیه

 

محیط خارجی

 

 



مراحل انجام آنالیز SWOT را می‌توان بصورت زیر بر شمرد:

1- تشکیل جلسۀ تجزیه تحلیل SWOT

2- توصیح اجمالی هدف جلسه و مراحل انجام کار

3- استفاده از روش طوفان ذهنی برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدات

4- اولویت‌بندی عوامل داخلی و خارجی

5- تشکیل ماتریسSWOT و وارد کردن عوامل انتخاب شده به آن با توجه به اولویت بندی

6- مقایسه عوامل داخلی و خارجی با یکدیگر و تعیین استراتژیهای SO، WO، ST ، WT

7- تعیین اقدامات مورد نیاز بری انجام استراتژیهای تعیین شده

8- انجام اقدامات و بررسی نتایج آنها

9- برزو رسانی ماتریس  SWOT در فواصل زمانی مناسب

 

 

ماتریس اولویت بندی عوامل داخلی

 

 

اثر بر عملکرد یا قابیلت رقابتی شرکت

میزان اهمیت

 

زیاد

متوسط

کم

زیاد

اولویت بالا

اولویت بالا

اولویت متوسط

متوسط

اولویت بالا

اولویت متوسط

اولویت پایین

کم

اولویت متوسط

اولویت پایین

اولویت پایین

 

 

 ماتریس اولویت بندی عوامل خارجی

احتمال وقوع

 

اثر احتمالی بر شرکت

 

زیاد

متوسط

کم

زیاد

اولویت بالا

اولویت بالا

اولویت متوسط

متوسط

اولویت بالا

اولویت متوسط

اولویت پایین

کم

اولویت متوسط

اولویت پایین

اولویت پایین

 

ماتریس SWOT

SWOT

نقاط قوت S

نقاط ضعیف W

فهرست نقاط قوت

فهرست نقاط قوت

فرصتهاO

استراتژیهای SO

استراتژی‌های WO

فهرست فرصتها

با نقاط قوت از فرصتها استفاده کنید

با فرصتها نقاط ضعف را از بین ببرید

تهدیدات T

استراتژی ST

استراتژی‌های WT

فهرست تهدیدات

برای احتراز از تهدیدات از قوتها استفاده کنید.

نقاط ضعف را کاهش دهید و از تهدیدات بپرهیزید.

 

 

 

 

 

 

 

روش کمّی تحلیل SWOT :

روش کمی تحلیلSWOT داده‌های جزئی تری را برای تحلیل SWOT فراهم می‌آورد ]3[ این روش خود را با روش تصمیم گیری MADM انطباق داده است که از طرح‌های چند لایه برای ساده سازی مسایل پیچیده استفاده می‌کند و براین اساس قادر است تحلیل SWOT را بطور همزمان بر روی چند سازمان به اجرا در آورد ]3[. وقتی فرآیندهای برنامه ریزی به وسیلۀ معیارهای متعد پیچیده می‌شوند این ممکن است به این دلیل باشد که از SWOT به درستی استفاده نشده است ]2[ او بیانگر این است که یک لیست نامشخص، کیفی و ناکامل از فاکتورهای تاثیر گذار محیط داخلی و خارجی در سازمان بکار رفته است.

از روشهای که تحلیلSWOT را بکار می‌برند می توان ماتریس ارزیابی فاکتورهای خارجیEFEو ماتریس ارزیابی فاکتورهای داخلیIFE و ماتریس طرح رقابتیCPM را نام برد.

اما کمبودهای زیر در همه آنها غیر قابل اجتناب است: ]3

1-       رتبه بندی فاکتورهای اصلی بصورت عینی انجام می‌گیرد. بنابراین در رتبه بندی داده‌های کمی مانند حجم تجارت با شکل مواجه می‌شوند.

2-       در رتبه بندی عینی داده‌ها گروه ارزیابان داده‌ها را بدون تست کردن رتبه‌بندی می‌کنند و این ممکن است موجب عدم یکپارچکی میان داده‌ها گردد.

برای رفع این مشکلات کار تیلا و همکارانش و همچنین استوارت و همکارانش فرآیند تحلیل سلسله مراتبیAHP را با تحلیلSWOT ترکیب کردند وی یک روش ترکیبی جدید برای بهبود آنالیز محیط در روشSWOT بوجود آوردند. همچنین در بعضی از موارد مشاهده شده که تحلیلSWOT را براساس ماتریس استراتژیGSM نیزتوسعه داده‌اند ]3

 

ترکیب تحلیل SWOT با کارت امیتازات متوازن BSC 

یکپارچه سازی ماتریسSWOT امیتازات متوازن BSC منجر به پدیدار شدن یک سیستم مدیریت استراتژیک یکپارچه و کل نگر می‌شود. ماتریسSWOT به وضوح فاکتورهای موفقیتی را که می‌تواند در راستای تبیین و شناسایی کارت امیتازات متوازن مورد استفاده و کاربرد است تعیین کند ]5[ برای این اساس یک رویکرد ساختاری برای تدوین، تنظیم و پی‌ریزی و فرصتها و تهدیداتی را که در معرض مواجهه با آنهاست همانند همۀ رقبا به خوبی شناسایی کند. با برقراری ارتباط میان تحلیلSWOT و BSC یک سازمان می‌تواند میان نقاط قوت خود علیه نقاط ضعف رقبای خود توازن برقرار کند]5[. و جهت استفاده مطلوب و بهینه از فرصتهای بازار تلاش نماید.

همچنین می‌توان تحلیلSWOT و BSC را با روش گسترش کیفیتQFD نیز ترکیب کرد ]4[ ترکیبBSC ، تحلیلSWOT و QFD یک موقعیت برنامه‌ریزی شده برای مدیریت بوجود می‌آورد تا استراتژی‌ها را به عمل تبدیل کند (دکو 1998). این 3 روش مجزا با یکدیگر ترکیب می شوند تا یک ابزار مفید برای فرآیندهای استراتژیک سازمان پدید آوردند. ]4[ .QFD هم برای سازمانهای انتفاعی و هم برای سازمانهای غیرانتفاعی در راستای توسعۀ طرحهای کل نگرانۀ استراتژیک کاربرد دارد.]5[ در این فرآیند ترکیبی،QFD می‌تواند در تشخیص و الویت دادن به ضعف‌های سازمانی که باید زودتر مورد رسیدگی و ترمیم قرار گیرند و همچنین در ارتقای عملکرد کیفی سازمان موثر واقع شود در حقیقت QFD در شناخت اهمیت و اولویت فعالیتهای که سازمان باید در راستای تامین رضایت مشتری صورت دهد ما را یاری می‌کند. ]5[ البته کاملا واضح و مشخص است که سازمانهایی در این راه موفق تر خواهند بود که از اطلاعات به روز ، دقیق و کارآمدتری برخوردار باشند.

 

کار برد تحلیلSWOT در  سطح کشورها:

در حقیقت تحلیل SWOT در شناسایی و تشخیص روابط موجود محیطی و توسعه مسیرهای مناسب می‌تواند به کشورها نیز مانند سازمانها کمک کند. با استفاده از این تحلیل می‌توان قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیداتی را که یک کشور با آنها مواجه است شناسایی کرد و از مزایای رقابتی یک کشور نسبت به سایر کشورها آگاهی یافت. در تحلیل که با استفاده از روش تحلیل SWOT در کشور ونزوئلا انجام شد به روشنی آشکار شد در این کشور نقاط ضعف و تهدید قوتها و فرصتها را تحت الشعاع قرار داده‌اند و عدم کارآفرینی و کنترل شدید دولتی بر بازرگانی از بروز فرصتها و همچنین قوتهای درونی جلوگیری به عمل آورده است]6.[

از SWOT به صورت گسترده‌ای در تعدادی از اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه در مواردی مانند موارد زیر استفاده شده است کمک به  اتخاذ تصمیمات حوزۀ تجارت و بازرگانی، کمک به تعیین مکان ساخت شرکتهای تولیدی در چین، بررسی استراتژی‌های نفوذ و ترغیب و تشویق صادرات در چین و بریتانیا، توسعۀ اقتصاد منطقه‌ای در استرالیا، انتخاب شیوۀ عملکرد شرکتهای کوچک در اسکاتلند.]6 همچنین در سطح کشورها از این تحلیل جهت تحلیل پروژه‌های وسیع منطقه‌ای مانند سیستم‌های حمل و نقل و ترابری در هند و تحلیل پروژه‌های مناسب کارآفرین در ژاپن استفاده شده ]6

به طور خلاصه از این روش تحلیل می‌توان برای ارزیابی سطح رقابتی کشور، ریسک اقتصادی فعالیتهای مختلف و شناسایی فرصتها و مزایای رقابتی یک کشور استفاده کرد.

به عنوان مثالی دیگر از کاربرد SWOT در سطح کلان می‌توان به استفاده از آن در شرکت عظیم خطوط هواپیمایی چین اشاره کرد ]7[ این شرکت دارای بزرگترین خطوط جهانی حمل و نقل است و در زمینه کیفیت نیز از شهرت جهانی بالایی برخوردار است از این رو با آشفتگی‌های ناشی از عملکرد ضعیف و مدیریت سطح پایین در سطح بسیار ناچیز در این سازمان می‌توان برخورد کرد. ]7

 این سازمان جهت تعیین بهترین سطح عملکرد و شناسایی عوامل متناسب موفقیت و شناسایی شرایط بحرانی محیطی ممکن از تحلیل SWOT استفاده برد. و در این راستا موفق شده محرکهای کلیدی تامین رضایت مشتریان را شناسایی کرده و به سوی اعمال نوآوری ها و ابتکارات متناسب با محیط تجاری- بازرگانی کلیدی در راستای فرآیند جابجایی مسافران، توسعۀ سرویسها خدمات جدید و تخصیص منابع خود به اهداف خاص و برجسته تجاری پرداخت و توانست به این وسیله به موفقیت فرد بیافزاید]7

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری :

تحلیلSWOT در فرآیند تشکیل استراتژی جزء بسیار مهم محسوب می‌شود. تحلیل فرصتها و تهدیدات خارجی اساساً برای ارزیابی این امر به کار می‌رود که بررسی کنیم آیا سازمان می‌تواند از فرصتها استفاده کرده و تهدیدات را به حداقل برساند و همچنین این تجزیه و تحلیل نقاط ضعف برای بررسی عملکرد داخلی شرکتها (مانند روندهای کاری اثر بخش و تحقیق و توسعه) حائز اهمیت است. همچنین ما قادریم این روش تحلیل را به همراه سایر ابزارهای استراتژیک مانند QFD و BSC نیز بکار ببربیم. در نتیجه تحلیل SWOT قادر است به سازمانها و حتی به کشورها کمک کند وضعیت کلی خود را نسبت به سایر رقبا و در مورد کشورها نسبت به سایر کشورها مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

1-   احمدی، دکتر پرویز – اصفری، محمد.غلامعلی زاده، ابوذر. مطالعۀ تطبیقی بررسی محیط به منظور تدوین استراتژی شرکتهای خودرو سازی.

2-   پیرس و رابینسون. برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک. ترجمۀ خلیلی شورینی،دکتر سهراب. انتشارات یادواره کتب. چاپ پنجم صفحات 307-309

 

3-        Chang، Hsu- His- Huang، Wen-chin. Application of a quantification SWOT analytical method(2005)

 

.4-        Ip،Y.K. koo ،L.C. A hybrid of balanced scorecard, SWOT analysis and quality function deployment. BSQ strategic formulation framework

5-        Lee،S. F. Building balanced scorecard with SWOT analysis, and implementing“Sun TZu’s The Art of Business Management Strategies” on QFD methology.

6-        Carolina Duarte, Lawrence P. E t tkin, Marilyn M. Helms, and Michael s.Anderson. The challenge of VeneZuelA: A SWOT Analysis.(2006)

7-        Ahmed، A. M. Zairi،  M Almarri، K. S. SWOT analysis for Air china per for mance and its experience with quality.

 

 

 

-         برگرفته از اینترنتپایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دانشجو(عبدالرضا امانی)

-         تهیه و تنظیم : سپیده فلاح ویشکائی

                                                   

vatandoust بازدید : 275 سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

برنامه‌ريزي استراتژيك فرهنگي در ايران 

در گذشته هنگامي كه از فرهنگ و برنامه‌ريزي فرهنگي صحبت مي‌شد، در اذهان تصويري از كتابخانه، موزه، تئاتر،‌ سينما، كنسرت، مطبوعات، هنر، آثار باستاني، زبان، آداب و رسوم و نظاير آن مجسم مي‌گرديد. در سطوح بالاتر از تعداد كارهاي برجسته فرهنگي، مانند تعداد افراد نابغه كشور، موفقيت اجتماعي هنرمندان، ميزان مشاركت مردم در امور فرهنگي، سخن به ميان مي‌آمد. همراه با كلمه فرهنگ، مجموعه‌اي نسبتاً محدود (كه معمولاً مربوط به اقشار خاصي از جامعه مي‌شد) در ذهن‌ها نقش مي‌بست و طبيعتاً برنامه‌ريزي آن نيز در جهت خدمت و گسترش اين مجموعه در مي‌آمد. ولي امروزه، با تعاريف جديدي كه در مورد فرهنگ ارائه مي‌شود و با توجه به نقش مؤثري كه فرهنگ بر ساير عوامل مي‌گذارد، چشم‌انداز جديدي را به تصوير مي‌كشد و برنامه‌ريزي آن هم در ارتباط با ساير بخش‌ها و كل كشور، شكل ديگري به خود مي‌گيرد. اگر باور داريم كه طبق فرموده حضرت امام (ره) «راه اصلاح يك مملكت فرهنگ آن مملكت است» و اگر بپذيريم كه «فرهنگ به ما وسيله‌اي مي‌دهد تا به كمك آن جاي خود را در جهان بيابيم» و‌«فرهنگ فرصتي فراهم مي‌آورد تا انسان هويت و توانايي خود را براي آفرينندگي و بيان بازيابد» (رنه مائو) و اگر ايمان داريم كه فرهنگ وجدان تمامي كوشش‌ها و اقدامات ما است. در اين صورت، آيا مي‌توان با ساختن چند كتابخانه يا موزه و سينما هدف را محقق و وظيفه خطير برنامـه‌ريزي فرهنگـي را انجـام يافته تلقي كرد؟ در حالي كه چالش‌هـاي فراواني - شكاف ارزشي و هنجاري ‌و شكاف نسلي‌‌ .‌‌.. - در جامعه وجود دارد و همه چيز را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

vatandoust بازدید : 244 سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

برنامه‌ريزي استراتژيك فرهنگي در ايران 

در گذشته هنگامي كه از فرهنگ و برنامه‌ريزي فرهنگي صحبت مي‌شد، در اذهان تصويري از كتابخانه، موزه، تئاتر،‌ سينما، كنسرت، مطبوعات، هنر، آثار باستاني، زبان، آداب و رسوم و نظاير آن مجسم مي‌گرديد. در سطوح بالاتر از تعداد كارهاي برجسته فرهنگي، مانند تعداد افراد نابغه كشور، موفقيت اجتماعي هنرمندان، ميزان مشاركت مردم در امور فرهنگي، سخن به ميان مي‌آمد. همراه با كلمه فرهنگ، مجموعه‌اي نسبتاً محدود (كه معمولاً مربوط به اقشار خاصي از جامعه مي‌شد) در ذهن‌ها نقش مي‌بست و طبيعتاً برنامه‌ريزي آن نيز در جهت خدمت و گسترش اين مجموعه در مي‌آمد. ولي امروزه، با تعاريف جديدي كه در مورد فرهنگ ارائه مي‌شود و با توجه به نقش مؤثري كه فرهنگ بر ساير عوامل مي‌گذارد، چشم‌انداز جديدي را به تصوير مي‌كشد و برنامه‌ريزي آن هم در ارتباط با ساير بخش‌ها و كل كشور، شكل ديگري به خود مي‌گيرد. اگر باور داريم كه طبق فرموده حضرت امام (ره) «راه اصلاح يك مملكت فرهنگ آن مملكت است» و اگر بپذيريم كه «فرهنگ به ما وسيله‌اي مي‌دهد تا به كمك آن جاي خود را در جهان بيابيم» و‌«فرهنگ فرصتي فراهم مي‌آورد تا انسان هويت و توانايي خود را براي آفرينندگي و بيان بازيابد» (رنه مائو) و اگر ايمان داريم كه فرهنگ وجدان تمامي كوشش‌ها و اقدامات ما است. در اين صورت، آيا مي‌توان با ساختن چند كتابخانه يا موزه و سينما هدف را محقق و وظيفه خطير برنامـه‌ريزي فرهنگـي را انجـام يافته تلقي كرد؟ در حالي كه چالش‌هـاي فراواني - شكاف ارزشي و هنجاري ‌و شكاف نسلي‌‌ .‌‌.. - در جامعه وجود دارد و همه چيز را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

nourafkan بازدید : 195 سه شنبه 01 اردیبهشت 1394 نظرات (0)


مقدمـه
فرهنگ بزرگترین نیاز جامعه بشری است و عامل اصلی پویایی ، نشاط و تداوم حیات جوامع . امروزه مباحث حوزه فرهنگ به عنوان مهم ترین عمل در توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و انسانی و اخلاقی کشور در کانون توجه صاحب نظران ، اندیشمندان و نخبگان قرار گرفته است.
فرهنگ روح همبستگی و تداوم حیات معنوی و وجدان عمومی یک ملت ، قوم و سرزمین است. اساسا فرهنگ هر ملتی شناسنامه ملی آن جامعه است.
از دیرباز فرهنگ و موضعات فرهنگی در کانون مطالعات اجتماعی و انسانی جای گرفته اند.
فرهنگ از دیدگاه مایکل پین اصطلاحی است با کاربردی به واقع نامحدود که اساسا می توان آن را به هر چیزی اطلاق کرد. این اصطلاح را موجودات انسانی آفریده اند و از هرچه جزئی از طبیعت بوده ، مجزاست . با این حال اغلب این ایده مطرح شده است که طبیعت به نوبه خویش جزئی از فرهنگ به شمار می رود.


nourafkan بازدید : 316 سه شنبه 01 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

مقدمـه
 در ابتدا می توان وظایف اصلی مدیریت را  در پنج عامل برنامه ریزی ، سازماندهی ، تأمین نیروی انسانی ، هدایت و کنترل خلاصه کرد.
آنچه مسلم است ، برنامه ریزی بر سایر وظایف مدیریت اولویت داشته و مقدم بر آن است. البته همه وظایف مدیریت باهم مرتبط هستند ولی در میان آنها برنامه ریزی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است .در واقع برنامه ریزی وظیفه اساسی و شالوده مدیریت است . برای رسیدن به هدف ها ، یعنی از جایی که هستید ، به هر جایی که میخواهید بروید ، به برنامه ریزی احتیاج دارید. مثلا به عناون یک دانشجو هدف ، این باشد که درپنج سال آینده مدیر تولید یک کارخانه شوید. مسلما برنامه دانشجو شامل عواملی مانند این است که در دانشگاه در چه تخصصی بیشتر کار کند؟ یا چه وقت فارغ التحصیل شود؟  و پس از فراغت از تحصیل دنبال چه نوع شغلی برود؟ در همین راستا شاید یک برنامه ترم به ترم تقریبی هم طرح ریزی نماید. یعنی چه واحدهایی بگیرید ؟ چه موقعی بگیرید ؟
و با چه استادی بگیریدو غیره .
 
بدون یک چنین برنامه ، مسلما  رسیدن به هدف مشکل است. اگر هدفی وجود نداشته باشد امکان انتخاب رشته تحصیلی مناسب به وجود نخواهد آمد و بدون تعیین رشته نمی توان واحدهای درسی مناسبی را انتخاب کرد. بنابر این لزوم برنامه ریزی در کلیه جنبه های زندگی امری ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود. این مسئله از زمانی که انسان به طور عقلانی و تجربی به ضرورت برنامه ریزی ، در زندگی روز مره اش پی برد ، تاکنون ادامه ارد. در نتیجه در تمام نظام های اجتماعی ، برنامه ریزی وسیله ای است که مدیران و رهبران باید به آن توجه نسان دهند ، با توجه به اینکه ساختارهای سازمان های امروزه ، بسیار پیچیده و عریض و طویل شده اند ، ادامه فعالیت و حیات آنان بدون طراحی یک برنامه دقیق امکان پذیر نیست.


nourafkan بازدید : 728 سه شنبه 01 اردیبهشت 1394 نظرات (0)


برنامه ریزی فرهنگی


مقـدمـه :
برنامه ریزی مهمترین وظیفه هر مدیر و یا سازمانی است كه با منابع محدود سعی در نیل به اهداف مشخص دارد. در ادبیات مربوط به برنامه ریزی اصطلاحاتی همچون برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی مفاهیمی جاافتاده و رایج هستند. ولی برنامه ریزی فرهنگی، اصطلاحی است كه اگرچه در برخی كشورهای پیشرفته سالیان زیادی است كه مد نظر برنامه ریزان قرار گرفته است ولی در كشور ما سابقه چندانی ندارد و مروری به جایگاه بخش فرهنگ در چند برنامه كلان اقتصادی - اجتماعی كشور كه در سال های قبل و بعد از انقلاب اجرا شده است صحت این ادعا را كاملاً روشن می كند.
 تاریخچـه :
برنامه ریزی دارای انواع مختلفی است و اشكال گوناگونی دارد. بطور مثال، برنامه ریزی فرهنگی برحسب سرمشق های اساسی موجود به صور مختلفی طبقه بندی می شود. وجودسرمشق های آرمان شهرگرا، واقع گرا، راهبردی و توسعه گرا منشأ پیدایش انواعی از برنامه ریزی های فرهنگی شده است.
می توان براساس میزان فراگیری و پیوستگی برنامه ریزی های فرهنگی به صورت بندی دیگری در زمینه طبقه بندی انواع برنامه ریزی فرهنگی دست یافت. بر اساس مورد اخیر به دو نوع برنامه ریزی فرهنگی گسسته و پیوسته می توان اشاره كرد. برنامه ریزی گسسته به نوع خاصی از برنامه ریزی فرهنگی اطلاق می شود كه برنامه ریزان در هر حوزه بطور مستقل و جداگانه مبادرت به برنامه ریزی می كنند و لذا میان بخش های مختلف آن ارتباط و همبستگی ارگانیكی به چشم نمی خورد. از سوی دیگر، در برنامه ریزی فرهنگی پیوسته، برنامه ریزان با مدنظر قرار دادن الگوی كلی و نظمی اندام واره ای مبادرت به برنامه ریزی می كنند و درنتیجه حاصل كار برنامه ریزی مجموعه همبسته ای از سلسله معضل بندی شده ی تصمیمات و اقدامات خواهد بود.

nourafkan بازدید : 6394 دوشنبه 31 فروردین 1394 نظرات (0)


برنامه ریزی فرهنگی

مقـدمـه :

برنامه ریزی مهمترین وظیفه هر مدیر و یا سازمانی است كه با منابع محدود سعی در نیل به اهداف مشخص دارد. در ادبیات مربوط به برنامه ریزی اصطلاحاتی همچون برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی مفاهیمی جاافتاده و رایج هستند. ولی برنامه ریزی فرهنگی، اصطلاحی است كه اگرچه در برخی كشورهای پیشرفته سالیان زیادی است كه مد نظر برنامه ریزان قرار گرفته است ولی در كشور ما سابقه چندانی ندارد و مروری به جایگاه بخش فرهنگ در چند برنامه كلان اقتصادی - اجتماعی كشور كه در سال های قبل و بعد از انقلاب اجرا شده است صحت این ادعا را كاملاً روشن می كند.

 تاریخچـه :

برنامه ریزی دارای انواع مختلفی است و اشكال گوناگونی دارد. بطور مثال، برنامه ریزی فرهنگی برحسب سرمشق های اساسی موجود به صور مختلفی طبقه بندی می شود. وجودسرمشق های آرمان شهرگرا، واقع گرا، راهبردی و توسعه گرا منشأ پیدایش انواعی از برنامه ریزی های فرهنگی شده است.

می توان براساس میزان فراگیری و پیوستگی برنامه ریزی های فرهنگی به صورت بندی دیگری در زمینه طبقه بندی انواع برنامه ریزی فرهنگی دست یافت. بر اساس مورد اخیر به دو نوع برنامه ریزی فرهنگی گسسته و پیوسته می توان اشاره كرد. برنامه ریزی گسسته به نوع خاصی از برنامه ریزی فرهنگی اطلاق می شود كه برنامه ریزان در هر حوزه بطور مستقل و جداگانه مبادرت به برنامه ریزی می كنند و لذا میان بخش های مختلف آن ارتباط و همبستگی ارگانیكی به چشم نمی خورد. از سوی دیگر، در برنامه ریزی فرهنگی پیوسته، برنامه ریزان با مدنظر قرار دادن الگوی كلی و نظمی اندام واره ای مبادرت به برنامه ریزی می كنند و درنتیجه حاصل كار برنامه ریزی مجموعه همبسته ای از سلسله معضل بندی شده ی تصمیمات و اقدامات خواهد بود.

از نظر زمانی سال های ۱۳۲۰- ۴۷ را دوره برنامه ریزی فرهنگی گسسته در ایران باید به حساب آورد. دراین دوره، برنامه ریزان فرهنگی مبادرت به اخذ تصمیم در حوزه های گوناگون فرهنگی كردند. بدون این كه اصول سیاست همگنی را مطمح نظر قرار دهند و برپایهی الگوی كلانی كه نقشه عملیات اجرایی را مشخص كند، رفتار نمایند. قابل ذكر است كه علی رغم وجود سیاست فرهنگی مكتوب و نظام برنامه ریزی همه جانبه، ایدئولوژی فرهنگی حكومت و تسلط گفتمان تجدد، تا حدود زیادی به مجموعه تصمیمات و اقدام غیرهمبسته، جهت گیری تقریباً واحدی می بخشید و آنها را در راستای نسبتاً یكسانی قرار می داد.

از جانب دیگر، در فاصله سال های ۱۳۴۷-۵۷ برنامه ریزی فرهنگی در قالب برنامه ریزی پیوسته صورت پذیرفت، در سال ۱۳۴۷ شورای عالی فرهنگ و هنر وقت مبادرت به تهیه متنی در زمینه سیاست فرهنگی كشور كرد كه پس از بحث و گفت وگوی كارشناسان و صاحبنظران، در سال بعد، به تصویب رسید و ملاك تصمیم گیری در تمام عرصه های فرهنگی گشت. متن سیاست فرهنگی ایران دارای یك مقدمه و هفت فصل بود. در بخشی از مقدمه ی متن سیاست فرهنگی به اهمیت تدوین آن اشاره شده بود. ضرورتهای نوینی كه در متن سیاست فرهنگی مورد توجه قرار گرفت، بدین قرار بود: «با تحولات عظیم اجتماعی و اقتصادی سال های اخیر، اكنون جامعه ما به فرهنگی نیازمند است كه بر مبانی فرهنگ ملی استوار باشد و ایرانیانی را كه از این پس در یك جامعه صنعتی زندگی خواهند كرد، به كار آید». در ادامه متن سیاست فرهنگی براین مهم پافشاری شده است كه برای پاسخگویی به نیازهای جدید جامعه ایرانی، اجرای برنامه ای جامع و دقیق در پیروی از یك سیاست كلی ضرورت پیدا می كند. در متن مورد اشاره، سیاست كلی فرهنگی عبارت بود از « مجموعه اصول و تدابیری كه مسوولیت های دولت را در امور فرهنگی و نیز چگونگی فعالیت های دولت و سازمان های غیردولتی را در امور فرهنگی و در جهت نیل به هدف های خاص تعیین می كند.»

براین اساس، اصول چهارگانه ای برای سیاست فرهنگی كشور تعیین شد كه عبارت بودند از: فرهنگ برای همه، توجه به میراث فرهنگی، فراهم آوردن بیشترین امكانات برای ابداع و نوآوری فكری و هنری و شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان و آگاهی از مظاهر فرهنگ های دیگر.

آنچه در رژیم گذشته در تدوین اصول فرهنگی مغفول واقع بود توجه واقعی به نیازهای فرهنگی جامعه است . ایران كشوری اسلامی است كه با سابقه ای درخشان ركن ركین تمدن اسلامی محسوب می شود لیكن در طراحی اصول سیاست فرهنگی كشور ایران هیچ یك از معیارهای اسلامی نه تنها مورد توجه قرار نگرفته بلكه با تأكید بر فرهنگ جامعه صنعتی ، فرهنگ جامعه اسلامی را در محاق برده بود

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالی ترین مرجع سیاست گزاری و مدیریت فرهنگی از سال ۱۳۶۳ تشكیل گردید و اصول سیاست فرهنگی كشور در جلسه ۲۸۸ مورخ پس از شور و بررسی بسیار به تصویب نهایی رسید. علاوه بر این مصوبه مصوبات دیگری نیز با هدف ساماندهی امور فرهنگی به تصویب رسید: از جمله شاخصهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ، سیاست های مقابله با تهاجم فرهنگی و... . در مصوبه اهداف ، جایگاه ، اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی، « شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع عالی سیاستگزاری ، تعیین خط مشی ، تصمیم گیری ، هماهنگی و هدایت امور فرهنگی ، آموزشی و پژوهشی كشور در چار چوب سیاستهای كلی نظام است » بنابر این مأموریت شورای عالی فرهنگی تصحیح و ارتقای فرهنگ و سازماندهی امور فرهنگی و سازماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال ، تحكیم و تعمیق فرهنگ دین باوری در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی تعریف شده است.

در طول سالهای پس از انقلاب شورای عالی طرحها و برنامه های متعددی را بررسی و به تصویب رسانده است كه از جمله آنها می توان به شیوه نامه رصد فرهنگی كشور اشاره كرد . تلاش شورای عالی همواره تعیین سیاستهای كلان و پرهیز از ورود به حوزه اجراء بوده است.در مقابل با تأسیس هیئت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی نظارت بر حسن اجرای مصوبات را در دستور كار خود قرار داد . گذشته بر مصوبات و سیاستهای كلان، شورای عالی انقلاب فرهنگی مؤسسات و نهادها و شوراهای متعددی را تأسیس كرد كه هر یك در فرهنگ كشور نقش مهمی را ایفاء كرده و می كنند. همچنین در راستای طراحی و برنامه ریزی برای مطالعات راهبردی و برنامه ریزی مركز مطالعات راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی را درسال گذشته تأسیس نموده است.

تعریف برنامه ریزی فرهنگی:

  برنامه ریزی فرهنگی یعنی تنظیم روندی از پیش طراحی شده در رسیدن به اهداف مشخص و زمان بندی شده فرهنگی
مثل «فرهنگ» واژة برنامه ریزی کاربرد گسترده ای دارد و با مجموعه ای از وظایف و رشته های علمی، از جغرافیای انسانی (یعنی همان رشته ای که مادر برنامه ریزی شهری مدرن است) گرفته تا طراحی شهری (شامل طرح ریزی برای سکونتگاهها مثل طرح های جامع ، برنامه ریزی اقتصادی (برنامه های ۵ ساله، طرح مارشال) و سیاستگذاری های اجتماعی همراه آنها و مدیریت عمومی و بازرگانی، نظریة سازمان و سرانجام برنامه ریزی استراتژیک در پیوند است و در هر حال برنامه ریزی کاربرد روش علمی (هرچند نه چندان دقیق) در سیاست گذاری است و از آن به عنوان رشته ای که هم علم است و هم هنر و با نظریه های سیاستگذاری عمومی و انتخاب پیوند تنگاتنگ دارد، نام برده می شود

2 . از زاویه ای دیگر، برنامه ریزی را فرآیند تعیین اقدامات مناسب آینده بواسطة سلسله ای از انتخابها (گزینه ها) دانسته اند..

3- منظور از برنامه ریزی، مداخلات هدفمند و آگاهانه انسانی در سیر حوادث و فرآیندهاست كه نتیجه آن ممكن است موفقیت آمیز باشد یا نباشد یا كم و بیش موفقیت آمیز باشد ویا اصلاً موفقیت آمیز نباشد. خوب، اگر نتایج موفقیت آمیز باشد، یعنی حوادث و فرآیندها عیناً همانند آنچه در برنامه تصور آنها رفته، در عالم واقع بازتولید شوند، در این صورت می توان به این مجموعه از حوادث و فرآیندهای بازتولید شده مفهوم «برنامه ریزی شده» را اطلاق كرد. پس منظور از مفهوم «برنامه ریزی شده»، آن دسته از حوادث و فرآیندهایی است كه توسط مداخلات آگاهانه انسانی شكل گرفته و در واقعیت بازتولید شده اند.

در بین نظریه پردازان حوزه فرهنگ سه نوع رویكرد به برنامه ریزی فرهنگی وجود دارد؛ دسته اول موافقان برنامه ریزی فرهنگی اند؛ دسته دوم مخالفان و دسته دیگر كسانی اند كه به نظریه حد واسطی معتقدند..

انواع برنامه ریزی فرهنگی :

در یکی از تقسیم بندی ها، برنامه ریزی فرهنگی به ۴ گونه ی زیر تقسیم می شود:

۱) برنامه ریزی آرمان گرایانه:

این نوع برنامه ریزی جامع نگر بوده و تلقی کلانی از مقوله ی فرهنگ دارد. از لحاظ روش شناختی، این نوع برنامه ریزی اهداف بزرگ و بلند مدت را مورد توجه قرار می دهد و به لحاظ برخورد اجتماعی - سیاسی ، تکنوکراتیک است به طوری که تمرکز شدید قدرت را مد نظر قرار می دهد. 

۲) برنامه ریزی واقع بینانه:

فرض اصلی این برنامه ریزی بر این واقعیت مبتنی است که تنوع بی پایانی از نیازها در برابر محدودیت وسایل قرار دارد. الگوی روش شناسی این نوع برنامه ریزی از به کار گرفتن حداکثر بازدهی از منابع محدود ناشی می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این نوع برنامه ریزی، مبتنی بر تجربه است و براساس شبکه ها و ساخت های موجود که دردسترس هستند، شکل می گیرد. این برخورد نیز دارای خصلت تکنوکراتیک است زیرا بسیاری داوری ها وجود دارد که نمی توان به مدد ضوابط مسلم علمی به توجیه آن ها پرداخت. 

۳)  برنامه ریزی راهبردی(استراتژیک) :

مشخص کردن حدود و نحوه ی دخالت بخش های عمومی در برنامه ریزی، فرض اصلی این نوع برنامه ریزی است و به مدیریتی بستگی دارد که برنامه را طراحی می کند . میدان عمل این برنامه ریزی گزینشی است . در برنامه ریزی استراتژیک ، انتخاب ها براساس مطالعه و بررسی است، برخلاف برنامه ریزی واقع بینانه که انتخاب ها مبتنی بر تجربه است . تحلیل سیستم ها، مبنای روش شناسی این نوع برنامه ریزی است. در این تحلیل، نخست شرایط سیستم مورد بررسی قرار می گیرد و سپس سعی می شود که ارزش ها و هدف هایی که پشتیبان اقدام بخش های گوناگون هستند روشن شود. برخورد سیاسی اجتماعی این نوع برنامه ریزی معطوف به قدرت است.

۴) برنامه ریزی توسعه گرا (دموکراتیک) :

پایه اصلی این برنامه ریزی به فرض اصلی برنامه ریزی آرمان گرایانه نزدیک است. این نوع برنامه ریزی نیازهای اصلی مردم را مورد توجه قرار می دهد و با مطالعه و شناخت نیازهای مردم، برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت، شیوه ی تحقق اهداف، ابزار و وسایل مورد نیاز، به داوری افکار عمومی نهاده می شود. برخورد سیاسی – اجتماعی این روش براساس مشاوره و سازگاری جمعی است.

جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی :

درباره ی مرجع تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه ی فرهنگ، دو نظریه وجود دارد. پیروان نظریه نخست به عدم دخالت نهاد دولت در برنامه ریزی فرهنگی معتقدند. این گروه بر این باور هستند که گسترش فرهنگ ها از طریق برنامه ریزی نبوده است زیرا برنامه ریزی زمانی ضروری به نظر می رسد که ما با مقاومت مواجه شویم، بنابراین اگر همه کارها به صورت عادی انجام شود و امور به صرافت طبع جریان یابد، کسی سراغ برنامه ریزی نمی رود.

در دیدگاه دوم، دولت به عنوان بزرگ ترین نهاد در نظام موازنه ی اجتماعی، مسؤولیت سرپرستی و تکامل ساختارهای اجتماعی را برعهده دارد، از این رو نه تنها متولی تکمیل فرهنگ بلکه سرپرست رشد و تکامل ابعاد اجتماعی حیات بشری نیز است.

مراحل برنامه ریزی فرهنگی :

موفقیت در برنامه ریزی فرهنگی، مستلزم مراحلی است که در زیر به آن اشاره می شود:

۱) تجزیه و تحلیل گذشته ی پدیده فرهنگی (پدیده ای که می خواهیم برای آن برنامه را طراحی کنیم)

۲) طراحی ، تدوین و ترسیم دقیق اهداف فرهنگی.

۳) بررسی علمی نیازها و نگرش های اجتماعی فرهنگی گروه مخاطب و شناسایی مناسبات حاکم بر آنها به منظور دستیابی به اولویت نیازها.

۴) شناسایی قابلیت ها، امکانات و توانمندی های ممکن در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری.

۵) شناسایی موانع، مشکلات و محدودیت ها جهت اجرای برنامه در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری .

۶) طراحی برنامه ها با توجه به اهداف ، سنجش نیازها، قابلیت ها، و محدودیت ها.

7) ابلاغ برنامه به مجریان.

۸) نظارت، ارزشیابی، رفع موانع احتمالی و در صورت نیاز، تجدید نظر در برنامه وطراحی برنامه علمیاتی.

 نتیجه گیری :

تکامل فرهنگی بدون برنامه‌ریزی فرهنگی، خیالی بیش نیست. برنامه‌ریزی فرهنگی یعنی تنظیم روندی از پیش طراحی شده در رسیدن به اهداف

مشخص و زمان‌بندی شده فرهنگی. آنچه لزوم برنامه‌ریزی فرهنگی را ضروری می‌سازد، بهبود کمی و کیفی محصولات فرهنگی یا به اصطلاح

، ساختارهای فرهنگ‌سازی جامعه و اصلاح ساختار جامعه می‌باشد. برنامه‌ریزی فرهنگی به الگوی فرهنگی وابسته است و مدل فرهنگی نیز تلقی

خاصی از معنای فرهنگ، ساز و کار پیدایش و گسترش فرهنگ، تعامل فرهنگ با عوامل هم‌عرض جامعه، اهداف فرهنگی و امثال آن می‌باشد.

بنابراین، برنامه‌ریزی فرهنگی الزامات و ضرورت‌های خاص خویش را داراست که عبارتند از:

1- ضرورت توجه به فرهنگ و ساماندهی فرهنگی؛

2- ضرورت و مفهوم برنامه‌ریزی فرهنگی (به‌عنوان معیار تصمیم‌گیری فرهنگی)؛

3- ضرورت مدل فرهنگی برای برنامه‌ریزی فرهنگی؛

4- ضرورت مدل اسلامی برای برنامه‌ریزی فرهنگی در نظام اسلامی.

 

 

منابـع :

مبانی سازمان و مدیریت (طاهره فیضی ) 1383

از سایت

 

برنامه ریـزی

 

 

مقدمـه

 در ابتدا می توان وظایف اصلی مدیریت را  در پنج عامل برنامه ریزی ، سازماندهی ، تأمین نیروی انسانی ، هدایت و کنترل خلاصه کرد.

آنچه مسلم است ، برنامه ریزی بر سایر وظایف مدیریت اولویت داشته و مقدم بر آن است. البته همه وظایف مدیریت باهم مرتبط هستند ولی در میان آنها برنامه ریزی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است .در واقع برنامه ریزی وظیفه اساسی و شالوده مدیریت است . برای رسیدن به هدف ها ، یعنی از جایی که هستید ، به هر جایی که میخواهید بروید ، به برنامه ریزی احتیاج دارید. مثلا به عناون یک دانشجو هدف ، این باشد که درپنج سال آینده مدیر تولید یک کارخانه شوید. مسلما برنامه دانشجو شامل عواملی مانند این است که در دانشگاه در چه تخصصی بیشتر کار کند؟ یا چه وقت فارغ التحصیل شود؟  و پس از فراغت از تحصیل دنبال چه نوع شغلی برود؟ در همین راستا شاید یک برنامه ترم به ترم تقریبی هم طرح ریزی نماید. یعنی چه واحدهایی بگیرید ؟ چه موقعی بگیرید ؟
و با چه استادی بگیریدو غیره .

 

بدون یک چنین برنامه ، مسلما  رسیدن به هدف مشکل است. اگر هدفی وجود نداشته باشد امکان انتخاب رشته تحصیلی مناسب به وجود نخواهد آمد و بدون تعیین رشته نمی توان واحدهای درسی مناسبی را انتخاب کرد. بنابر این لزوم برنامه ریزی در کلیه جنبه های زندگی امری ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود. این مسئله از زمانی که انسان به طور عقلانی و تجربی به ضرورت برنامه ریزی ، در زندگی روز مره اش پی برد ، تاکنون ادامه ارد. در نتیجه در تمام نظام های اجتماعی ، برنامه ریزی وسیله ای است که مدیران و رهبران باید به آن توجه نسان دهند ، با توجه به اینکه ساختارهای سازمان های امروزه ، بسیار پیچیده و عریض و طویل شده اند ، ادامه فعالیت و حیات آنان بدون طراحی یک برنامه دقیق امکان پذیر نیست.

 

تاریخچه :

اصول و مبانی برنامه ریزی بر اساس نیاز کشورها برای مهار بحران های پیش آمده در سطوح مختلف اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی شکل گرفته و تاریخچه برنامه ریزی رسمی برخی از کشورهای بزرگ و ایران را بصورت مختصر به شرح ذیل می توان مثال زد.

انگلستان – بحران دهه 70 میلادی در انگلستان که ارتباط مستقیمی با پروژه های سیاسی آن کشور داشت موجب بازسازی و برنامه ریزی جدید و اصلاحات قوانین شد.

آمریکا طی دهه 20 میلادی اتحادیه برنامه ریزی منطقه ای آمریکا شکل گرفت که به مقابله با یورش صنعتی شدن جهانی و یکسان سازی فرهنگی توسط شمالی ها که در جنگ داخلی پیروز شده بودند با تاثیر پذیری از تفکرات برنامه ریزی  «هوارد» و «گدیس»  و فلسفه سیاسی «کد یا تکین » و همچنین نظرات جامعه شناسی «کولی» انجام شد.

فرانسه – در دهه 60  میلادی نیز در فرانسه نظام برنامه ریزی ناحیه ای روند تکاملی خود را پیمود که فرانسه را به بیست و یک منطقه جهت برنامه ریزی کشوری تقسیم کرد.

آلمان – سال 1920 موسسه «SVr» تاسیس شد که در نوع خود اولین موسسه برنامه ریزی در دنیا بود .

ایران – در ایران نیز که از سال 1316 نیاز به برنامه ریزی کلان کشوری برای بحران منطقه ای و سیاسی و اقتصادی مشهود بود ، کم و بیش تصمیماتی در خصوص برنامه ریزی گرفته می شد که تا سال 1351  در 22 بهمن ماه همانسال قانون برنامه ریزی عمرانی در 9 ماده و 2 تبصره  به تصویب مجلس وقت رسید و عملا اولین استارت برای تشکیل سازمان برنامه ریزی زده شد.

 

 

اهمیت و ضرورت برنامه ریزی :

همانگونه که عنوان شد در میان همه وظایف مدیریت برنامه ریزی از اساسی‌تر‌ین آنهاست که مانند پلی زمان حال را به آینده مرتبط می سازد. به عبارت دیگر برنامه‌ریزی میان جایی که هستیم با جایی که می‌خواهیم به آن برویم پلی می‌سازد و موجب می‌شود تا آنچه را که در غیر آن حالت شکل نمی‌گیرد، پدید آید.از آنجایی که همه سازمانها به دنبال آنند که منابع محدود خود را برای رفع نیازهای متنوع و رو به افزایش خود صرف کنند. پوپایی محیط و وجود تلاطم‌ در آن، و عدم اطمینان ناشی از تغییرات محیطی بر ضرورت انکار ناپذیر برنامه ریزی می‌افزاید.

پیتر دراکر معتقد است که میان موثر بودن (انجام کارهای درست) و کارآیی(درست انجام دادن کارها) تفاوت است و این دو در مراحل انتخاب هدفها و آنگاه در چگونگی کسب آنها توأم می باشد .

 

تعریف برنامه ریزی :

برای برنامه ریزی تعاریف متعددی ارائه شده است ؛ بطوریکه هر یک از نظریه پردازان سعی کرده اند با توجه به زمینه تخصصی خود آنرا تعریف کنند . در ذیل چند مورد از این تعاریف ارائه شده است :

1) برنامه ریزی عبارت است از تصمیم گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد

۲) برنامه ریزی عبارتست از تعیین هدف و یافتن یا پیش بینی کردن راه تحقق آن

۳) برنامه ریزی عبارتست تصور و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و پیش بینی کردن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند.

4) برنامه ریزی عبارتست از : فرآیندی دارای مراحل مشخص و به هم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قلب سیستمی هماهنگ از تصمیمات .

تعریف نسبتاً جامع‌دیگری از سیریل هودسن :

برنامه ریزی یعنی ارائه طریق بر عملیات آینده که متضمن نتایج معین با هزینه مشخص و دوره زمانی معلوم است.

همچنین پیتر دراکر تعریف جامع تری از برنامه ریزی دارد او می گوید:

برنامه ریزی جریان مداوم تصمیمات به طور منظم و سیستماتیکی است که در آن مدیر با در دست داشتن بهترین اطلاعات ممکن درباره آینده ، این تصمیمات را به طور منظم سازمان می دهد یا به اجرا می گذارد و نتایج بدست آمده را به انتظارات سازمان از طریق سیستمی به نام بازخورد مقایسه کرده و اندازه می گیرد.

 

برنامه ریزی را می توان در پاسخ به 3 ( ک ) و 3 (چ) تقسیم کرد :

                             کی  ------------   چه کسی                                                        چی  ----------   چه کاری

3 (ک)   ------       کجا -------------  مکان انجام کار                    3 (چه)  ----------    چرا   ----------   علت انجام کار

                             کی -------------   زمان انجام کار                                                چگونه  --------   روش انجام کار

 

هدف از برنامه ریزی :

۱) افزایش احتمال رسیدن به هدف، از طریق تنظیم فعالیتها

۲) افزایش منفعت اقتصادی از طریق مقرون به صرفه ساختن عملیات

۳) متمرکز شدن بر طریق دستیابی به مقاصد و اهداف و احتراز از انحراف از مسیر

۴) مهیا ساختن ابزاری بر کنترل

 

انواع برنامه ریزی :

برنامه ها برای مقاصد متنوعی تنظیم می‌شوند وبه فراخور هر وضعیت به گونه‌ای متناسب با آن شکل می‌گیرند لذا دسته بندی ذیل را برای انواع برنامه ریزی عنوان می‌نماییم :

 

۱) برنامه‌ریزی تخصصی

گاهی با توجه به ماهیت تخصصی برخی از وظایف مدیریت برای انجام آنها برنامه‌ریزی می‌شود. این برنامه ریزیها را برنامه ریزی
تخصصی می‌نامند که بر اساس وظایف مدیریت در سازمان عنوان می‌گردد.

الف) برنامه ریزی و کنترل تولید (مدیریت تولید): عبارتست از تعیین نیازها و تأمین ابزار و تسهیلات و تربیت نیروی انسانی لازم برای تولید محصولات و کالاها با توجه به تقاضای موجود در بازار و نیازهای پیش بینی نشده جامعه.

ب) برنامه ریزی نیروی انسانی : در این نوع از برنامه ریزی با تعیین افراد مورد نیاز سازمان در سالهای آینده امکانات و تسهیلات مورد نیاز (انتخاب ، آموزش ، ترفیع ، بازنشستگی و ...) تخمین زده می‌شود. برنامه ریزی نیروی انسانی با تهیه نمودار (ساختار) سازمانی آغاز می‌شود و مواردی نظیر تهیه نمودار جانشین و ترفیع، تدوین آیین نامه استخدامی و تنظیم برنامه های آموزشی ضمن خدمت را در بر می‌گیرد.

ج) برنامه ریزی مالی و تنظیم بودجه : عبارتست از تعیین میزان و چگونگی منابع و همچنین تعیین میزان و چگونگی مصارف مالی به منظور تأمین هدفهای موسسه و صاحبان و کنترل کنندگان آن می باشد.

 

۲) برنامه ریزی عملیاتی (اجرایی)

برنامه های اجرایی برای به اجرا درآوردن تصمیمات راهبردی طرح می‌شوند به عبارت دیگر برنامه های اجرایی عبارتند از تصمیمات کوتاه مدت که برای بهترین استفاده از منابع موجود با توجه به تحولات محیط اتخاذ می‌گردند.

مراحل برنامه ریزی عملیاتی عبارتند از :

الف) تدوین برنامه های کوتاه مدت (مانند تنظیم بودجه و زمانبندی)

ب) تعیین معیارهای کمی و کیفی سنجش عملکرد و ارزیابی هزینه های اجرای عملیات

ج) ارزیابی برنامه ها و تعیین موارد انحراف عملکرد از آنها

د) تجدید نظر در برنامه ها و تهیه برنامه های جدید.

 

۳) برنامه ریزی راهبردی(استراتژیک)

برنامه ریزی راهبردی در بر دارنده تصمیم گیری‌هایی است که راجع به اهداف راهبردی بلند مدت سازمان می باشند.دراین نوع از برنامه ریزی مقاصد (مأموریتها) و هدف‌های سازمان مشخص و اهداف بلند مدت به هدف های کمی و کوتاه که آن را هدفگذاری می‌نامند ، تجزیه می گردد.

همچنین سیاستهای کلی (تدوین و تنظیم خط مشی ها) و برنامه های عملیاتی طرح‌ریزی می گردد.

برنامه ریزی راهبردی، آینده را پیش‌گویی نمی‌کند ولی یک مدیر را می تواند در موارد ذیل یاری دهد:

الف) فائق آمدن بر مسائل ناشی از مقتضیات آتی؛

ب) ایجاد فرصت کافی برای تصحیح خطاهای اجتناب ناپذیر؛

ج) اتخاذ تصمیمهای صحیح در زمان مناسب

د) تمرکز بر انجام فعالیت های ضروری برای رسیدن به آینده مطلوب

 

برنامه‌ریزی موثـر:

توجه به موارد ذیل موجب موثر بودن برنامه‌ریزی می‌گردد :

۱) برنامه‌ریزی منطقی باید دارای‌ مدت زمانی باشد که بتواند تکافوی انجام تعهدات ناشی از تصمیمات امروزی ما را بکند
۲) همه افراد درگیر، درک صحیحی از برنامه و چگونگی اجرای آن داشته باشند

۳) وجود همفکری و همکاری در امور برنامه‌ریزی

۴) ایجاد شرایط مناسب برای برنامه‌ریزی از سطوح بالای سازمان

۵) شروع برنامه‌ریزی از سطوح بالای سازمان و سازمان یافته باشد.

 

محاسن برنامه‌ریزی :

برنامه‌ریزی در هر سازمان محاسن زیادی دارد که مهمترین آنها به شرح ذیل است :

۱) آگاهی کارکنان از اهداف سازمان و نقش خود .

۲) برنامه‌ریزی ، به ایجاد فرصت برای اجرای تصمیمها کمک می‌کند

۳) برنامه‌ریزی به اجرای منظم طرحها و تحقق اهداف سازمان کمک می‌کند

۴) برنامه‌ریزی عامل تطبیق رشد سریع فن‌‌آوری محیط با سازمان

۵) برنامه‌ریزی موجب تسریع رشد اقتصادی در سطح کلان می‌شود

۶) برنامه‌ریزی مالی و بودجه‌بندی، ابزاری برای کنترل فعالیتها محسوب می‌شود.

۷) برنامه‌ریزی به تقویت روحیه کار گروهی کمک می‌کند و به افزایش کارآیی سازمان می‌انجامد

8) رسیدن به اهداف شخصی

9) استفاده صحیح از منابع

10) امکان سنجش میزان پیشرفت

 

معایـب برنامه ریزی :

با وجود محاسن زیادی که برنامه‌ریزی دارد ، محدودیتهایی را نیز به همرا دارد که عبارتند از :

▪ برنامه‌ریزی مستلزم صرف هزینه و وقت است

▪ سازمانهای کوچک نمی‌توانند به علت عدم توان مالی و فرصت کافی به نحو مطلوب برنامه‌ریزی کنند

▪ برنامه‌ریزی ، مستلزم ایجاد محدودیتهایی است که در کوتاه مدت حرکت را در سطوح متعدد سازمان ، کند و مشکل می‌سازد

▪ برنامه‌ریزی ، بیشتر مبتنی بر پیش بینی بر اساس حدس و گمان و احتمالات است و کمتر بر اساس اطلاعات قطعی انجام می‌گیرد (پس باید قبل از برنامه‌ریزی به دنبال شناخت وضعیت موجود سازمان باشیم)


 تعریف برنامه :

- برنامه عبارت است از تعیین هدف کوتاه مدت و راه رسیدن به آن؛

- برنامه عبارت است از تعهد برای انجام یک سری عملیات به منظور تحقق هدف



انواع برنامه‌ها :

۱) مقاصد/ ماموریتها Purposes/Missions

۲) اهداف ives

۳) استراتژی ها strategies

۴) سیاستها (خط مشی) politics

۵) روش های انجام کار  procedures

۶) روشها Methods

۷) مقررات و آئین‌نامه‌ها (دستورها) Rules

۸) برنامه‌ها (طرحها) Programes

۹) بودجه Budgetings

 

 

 

نتیجه گیری :

وظایف اصلی مدیریت را  می توان در پنج عامل برنامه ریزی ، سازماندهی ، تأمین نیروی انسانی ، هدایت و کنترل خلاصه کرد.

آنچه مسلم است ، برنامه ریزی بر سایر وظایف مدیریت اولویت داشته و مقدم بر آن است. البته همه وظایف مدیریت باهم مرتبط هستند ولی در میان آنها برنامه ریزی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است .در واقع برنامه ریزی وظیفه اساسی و شالوده مدیریت است . برای رسیدن به هدف ها ، یعنی از جایی که هستید ، به هر جایی که میخواهید بروید ، به برنامه ریزی احتیاج دارید. مثلا به عناون یک دانشجو هدف ، این باشد که درپنج سال آینده مدیر تولید یک کارخانه شوید. مسلما برنامه دانشجو شامل عواملی مانند این است که در دانشگاه در چه تخصصی بیشتر کار کند؟ یا چه وقت فارغ التحصیل شود؟  و پس از فراغت از تحصیل دنبال چه نوع شغلی برود؟ در همین راستا شاید یک برنامه ترم به ترم تقریبی هم طرح ریزی نماید. یعنی چه واحدهایی بگیرید ؟ چه موقعی بگیرید ؟
و با چه استادی بگیریدو غیره .

 

بدون یک چنین برنامه ، مسلما  رسیدن به هدف مشکل است. اگر هدفی وجود نداشته باشد امکان انتخاب رشته تحصیلی مناسب به وجود نخواهد آمد و بدون تعیین رشته نمی توان واحدهای درسی مناسبی را انتخاب کرد. بنابر این لزوم برنامه ریزی در کلیه جنبه های زندگی امری ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود. این مسئله از زمانی که انسان به طور عقلانی و تجربی به ضرورت برنامه ریزی ، در زندگی روز مره اش پی برد ، تاکنون ادامه ارد. در نتیجه در تمام نظام های اجتماعی ، برنامه ریزی وسیله ای است که مدیران و رهبران باید به آن توجه نسان دهند ، با توجه به اینکه ساختارهای سازمان های امروزه ، بسیار پیچیده و عریض و طویل شده اند ، ادامه فعالیت و حیات آنان بدون طراحی یک برنامه دقیق امکان پذیر نیست.

 

منابـع :

1- کتاب اصول سرپرستی و مدیریت (دکتر سید محمود شبگو منصف ) 1388

2- کتاب اصول و مبانی مدیریت (عبدالله توکلی) 1385

3- کتاب مباتی سازمان و مدیریت (طاهره فیضی ) 1383

 

 

فرهنـگ

 

مقدمـه

فرهنگ بزرگترین نیاز جامعه بشری است و عامل اصلی پویایی ، نشاط و تداوم حیات جوامع . امروزه مباحث حوزه فرهنگ به عنوان مهم ترین عمل در توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و انسانی و اخلاقی کشور در کانون توجه صاحب نظران ، اندیشمندان و نخبگان قرار گرفته است.

فرهنگ روح همبستگی و تداوم حیات معنوی و وجدان عمومی یک ملت ، قوم و سرزمین است. اساسا فرهنگ هر ملتی شناسنامه ملی آن جامعه است.

از دیرباز فرهنگ و موضعات فرهنگی در کانون مطالعات اجتماعی و انسانی جای گرفته اند.

فرهنگ از دیدگاه مایکل پین اصطلاحی است با کاربردی به واقع نامحدود که اساسا می توان آن را به هر چیزی اطلاق کرد. این اصطلاح را موجودات انسانی آفریده اند و از هرچه جزئی از طبیعت بوده ، مجزاست . با این حال اغلب این ایده مطرح شده است که طبیعت به نوبه خویش جزئی از فرهنگ به شمار می رود.

 

تاریخچـه :

در بین متونی که از گذشته های دور به میراث رسیده واژه : «فرهنگ» در معیاری خاص استفاده شد ، اینکه کلمه «فرهنگ» از دو حرف «فره» به معنای «شکوه و عظمت» است و «هنگ» از ریشه اوستایی «سنگ» به معنی «کشیدن» و «سنگینی» و «وقار» برگرفته شده جای تامل و تدفیق بیشتری دارد.

 

در زبان فرانسه قرون وسطی ، واژه  (cultore)   به معنای « پرستش مذهبی »  بود و واژه couture  یا coture   را به معنی «مزرعه شخم زده و بذر پاشیده » بکار می برند. فعل cuturer  و همچنین couture   به معنی « عمل کاشتن زمین » به کار گرفته می شود. در قرن هفدهم است که کلمه coltore   به معنای « کارروی زمین می آید » و در قرن هیجدهم نویسندگان استفاده از culture  را به طور عام برای نشان ادن «تربیت روح » آغاز می کنند. در زبان فرانسه واژه «فرهنگ» به معنای پیشرفت فکری یک شخص یا به عبارت بهتر « کار لازم برای این پیشرفت» به کار گرفته می شده است.

اما در حوزه زبان انگلیسی مفهوم «فرهنگ» تحولات دیگری به خود می بیند. ای . بی . تایلور در کتب خود بنام فرهنگ های ابتدای  «primitive cuttvre  »  که در سال 1871 منتشر شد ، برای اولین بار واژه فرهنگ را در انگلستان مطرح کرده – گر چه او وامدار کسان دیگری بود ، اما به طور رسمی به او استناد می کنند. تایلور « فرهنگ cutture  » را مترادف با  « تمدن  civilaaization   »  بکار گرفت . وی در ابتدای کتاب خود تعریفی از فرهنگ ارائه می کند که پس از او بارها نقل شده است :

«فرهنگ یا تمدن به مفهوم قوم نگاری عام خود ، مجموعه پیچیده ای است مشتمل بر معارف ، معتقدات ، هنر ، حقوق ، اخلاق ، رسوم و تمامی توانایی ها و عاداتی که بیشتر به عنوان عضوی از جامعه اخذ می نماید. »

بهرحال واژه «فرهنگ» (کولتور) که از فرانسه گرفته شده بود و از آلمانی به انگلیسی ترجمه شده هربار یک معنای جدید بدان افزوده شده و از « مزرعه شخم زده و بذر پاشیده » که در زبان فرانسوی قدیم معنا داده تا مفهوم جامعه شناختی آن که وارد زبان فرانسه شده ، بسیار فراز و نشیب داشته و تحولاتی به همراه داشته.

 
تعريف فرهنگ :

. در اينجا تنها به چند تعريف که از اهميت بيشترى برخوردار است بسنده مى‌کنيم

 

‌از نظر ”ژان کازنو   :  ثمرهٔ واقعى و قابل مشاهده کوشش انسان‌ها در زندگى اجتماعى به‌طور کلى فرهنگ ناميده مى‌شود .

 

 

”رالف لينتون“ :  انسان‌شناس مشهور آمريکائي، فرهنگ را اين‌طور تعريف مى‌کند: ”فرهنگ ترکيبى از از رفتار مکتسب است که به‌وسيلهٔ اعضاء جامعهٔ معينى از نسلى به نسل ديگر منتقل مى‌شود و در ميان افراد مشترک است

 

از ‌نظر ”ادوارد تايلر“ (E.B.Tylor) مردم‌شناس بزرگ انگليسي، ”فرهنگ مجموعه پيچيده‌اى است که شامل مجموعه علوم و دانش‌ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقايد، صنايع، تکنيک، اخلاق، قوانين و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطى است که انسان به‌عنوان عضو يک جامعه آن را از جامعه خود فرا مى‌گيرد و در قبال آن تعهداتى به عهده دارد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند.

هرسکویتس در تعریف فرهنگ چنین می گوید: « فرهنگ اساسا بنایی‌ست بیانگر تمامی باورها، رفتارها، دانش‌ها، ارزش‌ها، و خواسته‌هایی كه شیوه‌ی زندگی هر ملت را باز می‌نماید … و سرانجام عبارت است از هر آنچه یك ملت دارد، هر كاری كه می‌كند و هر آنچه می‌اندیشد.» همچنین  وی ویژگیهای سه‌گانه و به ظاهر متناقضی در تعریف فرهنگ بیان می دارد که معانی شگرفی را باخود دارد:

1- «فرهنگ «عام» ولی «خاص» است.

2- فرهنگ «متغیر» ولی «ثابت» است.

3-پذیرش فرهنگ «اجباری» ولی «اختیاری» است». (۶)

 و در یک تعریف خلاصه و مفید می گوید: «فرهنگ بخش انسان ساخته‌ی محیط است» (7) که در این تعریف به اتفاقی نبودن فرهنگ و ساخت آن توسط انسان تاکید می نماید.

  

انواع فرهنگ  :
       

فرهنگ به چند عنصر تقسیم می شود : که عبارتند از : ( 1- مادی  2-  غیر مادی 3 - عام  4- خاص  5- خرده فرهنگ )

1-  فرهنگ مادی = شامل همه موضوعات یا چیزهایی می شود که قابل دستیابی برای مردم یک جامعه است بعبارت دیگر همه عناصر و دستاوردها ، اختراعات بشر که در طول زندگی خود آن را ایجاد کرده است و می توان آن را مشاهده کرد مانند : موزه – مسجد – دانشگاه و ...

2- فرهنگ غیر مادی = شامل ابداعات غیر ملموس انسانی است یعنی هم اختراعات و غیر آشکار بشر که قابل دیدن نیستند.

3- فرهنگ عام = فرهنگ عام را بعنوان میراث اجتماعی بشر می توان تلقی نمود. و به همین دلیل مجموعه ویژگی های اساسی فرهنگ انسانی که جامعه انسانی را با اجتماعات حیوانی از هم متمایز می کند.

4- فرهنگ خاص = فرهنگ خاص را می توان میراث اجتماعی جامعه مشخصی دانست که مربوط به محدوده جغرافیایی یا ایدئولوژیک معینی است مثل فرهنگ ایرانی ، فرهنگ اسلامی .

5- خرده فرهنگ = خرده فرهنگ به شیوه زندگی گروهی از مردم گفته می شود که در درون یک فرهنگ بزرگتر قرار دارند. در واقع خرده فرهنگ شامل روش ها ، بینش ها ، ارزش ها و شیوه های رفتاری است که در گروه های کوچک از یک جامعه جریان دارد و موجب تفاوت های فکری و رفتاری آن ها با یکدیگر می شود مثلا پزشکان در گردهمائی های خود یک نوع رفتار نشان می دهند که با رفتار وکلای دادگستری در همایش هایشان متفاوت است . در حالی که هر دو گروه ، از جامعه و فرهنگ واحدی برخوردار هستند.

ویژگی های فرهنگ :

1- امکان ارتباط بین انسان ها را فراهم می کند.

2- وسایل سازگاری فرد با ارزش های موجود را تدارک می کند.

3- به ارزش ها هویت می بخشد .

4- ارزش ها را براساس معیار زیباشناختی رتبه بندی می کند.

5- الگوها و مدل رفتاری در جامعه را مشخص می کند.

6- نوع انتظارات افراد از یکدیگر را مشخص می کند.

 

 

نتیجه گیری :

الف) فرهنگ تا چه میزان در یک نظام اجتماعی حضور دارد و در عملکرد افراد و اعضای آن نظام ، اثربخش است.

ب) فرهنگ هر جامعه منحصر به فرد و شامل ترکیبی از ارزش ها و هنجارهایی است که در جایی دیگر نمی توان یافت مثلا یهودیان و مسلمانان گوشت خوک نمی خورند حال آنکه هندوها آن را می خورند و از خوردن گوشت گاو خودداری می کنند.

فرهنگ عبارت از مجموعه ارزش‌هاى مادى و معنوى است که توسط انسان‌ها در طى تاريخ انسانى آفريده شده است. هر فرهنگى در هر دوره‌اى مبين ميزان، سطح پيشرفت و ترقيات فني، تجربيات توليدى در کار، وضع آموزش و پرورش، علوم، ادبيات، هنرها، آرمان‌ها و نهادهاى اجتماعى معين از زندگى انسان‌ها است پس فرهنگ مجموعه اي از باورها و پندارهاي ارزشي است كه در آداب و رسوم، زبان، ادبيات، مذهب، و ساير ميراث هاي فرهنگي تجلي مي يابد و و روي هم رفته بر خلق و خوي مردم اثر مي گذارد. به عبارت ديگر فرهنگ، حقيقت و هويت معنوي ملت ها است كه ساختار كيفي زندگي يك ملت را مشخص نموده به گونه اي كه زندگي كمي و مادري او را تحت تأثير قرار مي دهد.

 

منابـع :

مقدمه‌ای بر مراحل اجرایی برنامه‌ریزی جامع فرهنگی/ سیدرضا صالحی امیری و اسماعیل کاوسی

دولت و برنامه‌ریزی فرهنگی/ اسماعیل کاوسی و فرزانه چاوش‌باشی

معرفی مدل‌هایی برای برنامه‌ریزی فرهنگی/ فرزانه چاوش‌باشی

ارزیابی برنامه‏های فرهنگی در برنامه‏های اول تا سوم توسعه و چالش‌های برنامه‏ریزی فرهنگی/ مینا اصفهان

رویکردهای فرهنگی و الزامات مدیریتی آن/ سیدرضا صالحی امیری و  امیر عظیمی

جعبه ابزار برنامه‌ریزی فرهنگی مشارکتی بین 2010 میراث کنونی و شبکه خلاق شهری در کانادا/ برگردان: فاطمه توحیدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________________________

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 32
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 235
  • بازدید ماه : 971
  • بازدید سال : 6,957
  • بازدید کلی : 95,442